عکسهای نوزادی و کودکیمو دوست دارم. مثلِ این تصویر.
شیرینم به هم میزند
نوزادها
گربههای آب و آتش
هر ستاره، بسته / مادها
بیدهان...
کودکی فضایی خالیست
مثلِ آغازِ جهان
از نوزادی به این سو، پُر شدم. با انباشتگی، افکارِ بیهوده و ذهنیت. انسان فکر و ذهنیت نیست. آشنایی با دائو دِ جینگ و اکهارت تول، رهایم کرد از انباشتگی و ذهنیت پردازی. صفحه سفید و فضای خالی
عرفان در شعر. از عرفانِ یداله رویایی در هفتادسنگقبر تا شعر-پند-خردهایِ دائو دِ جینگ که پیوند با زندگیِ روزانه داره و ابدی و جاودانه است. از عرفانِ کتاب دروازهی بیدروازه با ترجمه ع.پاشایی. از سکون و سکوت و فضای خالی. یکبار مجتبا حدیدی در برابرِ یک شعر، از تعبیرِ عرفانِ شخصی استفاده کرد.
شعرِ Sweet و عرفانِ رها و شادمان. تمامِ ننامیدنیها که عنوان گرفتند. فریدون رهنما بجایِ کلمه نقد از کلمه بِهگُزینی استفاده میکرد. آیا شعرهای جاودانه دائو دِ جینگ، همان بِهگُزینی نیست بجای شکوه و شکایت کردن. امیال، خرد، عرفان و شادمانی.
تصویر: از فیلم Kiss از اندی وارهول
وقتی مردم برخی چیزها را زیبا میدانند،
چیزهای دیگر زشت میشوند.
وقتی مردم برخی چیزها را خوب میدانند،
چیزهای دیگر بد میشوند.
بودن و نبودن یکدیگر را میآفرینند.
سخت و ساده یکدیگر را پشتیبانند.
بلند و کوتاه یکدیگر را تعریف میکنند.
پستی و بلندی به یکدیگر وابستهاند.
قبل و بعد به دنبال هم میآیند.
بنابراین فرزانه،
بدونِ انجام دادنِ کاری عمل میکند
و بدونِ به زبان آوردنِ کلمهای آموزش میدهد.
اتفاقات رخ میدهند و او به آنها اجازه روی دادن میدهد؛
چیزها ناپدید میشوند و به آنها اجازهی ازبینرفتن میدهد.
او داراست، بدونِ اینکه مالک چیزی باشد
وقتی کارش به پایان میرسد، آنرا فراموش میکند.
به همین دلیل همیشه جاوید باقی میماند.
کتابی برای همه فصول
یک خوبیِ کتاب « شنیدن از دائو دِ جینگ» ، اینه که مخاطبُ خلع سلاح میکنه با حقیقتِ صاف و سادهای که مثلِ رودخانه زلال و شفافه. آدمو خالیِ خالی میکنه از افکارِ بیهوده و انباشتگیِ دادهها و اطلاعات.
«دائو دِ جینگ» اثرِ «لائوزه» از کتابهای مقدس مثلِ عهد عتیق و عهد جدید بهتره. فشرده و خلاصه و رهاست. تسلیم در دائو حالت اختیاری دارد؛ برخلاف تسلیم در ادیان. دائو افکارِ بیهوده شما را جارو میکنه. دائو هیچ سلسله مراتبی نداره. دائو بی نام است و این فوقالعادست. آموزگارِ معنوی بنام اکهارت تُله از اساس چه بگه چه نگه دائوییست. انسانیت دائوییست یا در نهایت به سمتِ دائو پیش میره، اگر کتاب «دائو دِ جینگ» را بخوانید. و این کتاب همیشه با شما هست . جریان داره. کتابی که نمیخواد چیزی رو اثبات کنه . و این شاهکاره.
ذهنتان را از همهی افکار خالی کنید.
بگذارید دلتان آرامش یابد." شنیدن از دائو دِ جینگ " در نشرِ کارگاهاتفاق منتشر کرده است. ع.پاشایی علاوه بر کتاب کاغذی، این کتاب را بصورت کتابصوتی نیز خوانده است. صدای ع.پاشایی شنیدن دارد. با کلمه " دائو " بیشتر مانوس هستم تا ترجمه " تائو " از فرشید قهرمانی. هر دو مترجم، روان و سلیس ترجمه کردند. همه چیز دائویی است یا میتواند باشد. شعر ما شعر جهان و ایران نیز دائویی است یا میتواند باشد.
ع.پاشایی در ترجمه خودش آورده است: "دائو چیزی جز تجربه روزمرهیِ انسان نیست" . وقتی از استاد کُهنی پرسیدند مقصودش از این حرف چیست، گفت: " وقتی گرسنهتان باشد غذا میخورید، وقتی که تشنهتان باشد آب میخورید، وقتی هم دوستی را ببینید سلام میکنید. ".
خوبی دائو این است که ننامیدنیست. به دائو نمیشود نامی داد. بینام است.