۱. آدمی که گوش بده بدونِ قضاوت و داوری و مثلِ رودخانه زلال و صاف باشه، کنارِ دستم ندارم. تنهایِ تنها. زندگی بدی ندارم. اما تنهایی اذیتم میکنه. هنرِ گوش دادن به یکدیگر بدونِ داوری و ابرازِ عقیده کردن . کسی هست؟ باید باشه
۲.بیحوصلگی. انسان هیچ چیز را آنقدر تحملناپذیر نمیداند که بودن در وضع آرامش کامل، بیهیچ شور و هیجان، بیهیچ مشغولیت، بیهیچ سرگرمی و انصراف خاطر، بیهیچ کشش و کوشش.
پس از آن است که با هیچاهیچی، تنهایی، نارسایی، وابستگی، درماندگی، تهیگی روبهرو میشود.
و به یکباره از ژرفای روح او ملالت، دلتنگی، افسردگی، آزردگی، بیزاری، یاس غلیان میکند. - بلز پاسکال . فارسیی اکبر معصومبیگی
۳. سکون ، هدف، راحتی، وسیله
۴. "دائو دِ جینگ " در همه جا هست. ناپیداست. نامی ندارد. لفاظی و بازی کردن با کلمات کافیه. دائوی بزرگ.
تُهیا: خالیِ خالی بدونِ تقدس
بیهودگی و سرگرمی در کنار هم قرار میگیرند؛ مثلِ همین تصویری که سریالِ خاندان اژدها ( House Of The Dragon) از بیهودگیِ سرگرمی بدست میده. بازیِ شاهان در تبارِ خونی و خدایان خودساخته، جماع کردن، جنگیدن و آدمکشی برای موهومات و بهانههایی مثلِ شرافت ، وراثت و کشور . بیهودگی: سرگرمی، کشتارِ وحشیانه حیوانات و جانداران. بیهودگی: وقتی که فقط یک جایِ کار بلنگد و به اسم شرافت و شاه ، همه چیز در فلاکت و بدبختی غوطهور باشد. هنگام دیدن سریالِ خاندان اژدها، از محصولات خوب شبکه HBO ، بیهودگیِ سرگرمی بیشتر نمایان میشود. همه این تفریحات بیهودهاند. مثلِ همین تئاترِ بیهودگی که از بازیِ شاهان میبینیم.
مثلِ آمریکاییها که هرگز وارد جنگ خارجی نمیشوند، بلکه اول اتحاد دارند و بعد با متحدین خود وارد جنگ میشوند در سریال خاندان اژدها . هر روز باید یک سریال خوب دید .
خیلی وقت بود سریال ندیده بودم. سریالهای محبوب من :
۱. وست ورلد ( Westworld) . تمام فصلها
۲. توئین پیکس ( Twin Peaks) . مخصوصن (یا مخصوصا!) قسمتهایی که دیوید لینچ فیلمبرداری کرده.
۳. چیزهای تیز ( Sharp Objects) با بازی Amy Adams . اقتباس درخشان از رمان گیلیان فلین
۴. دروغهای کوچک بزرگ ( Big Little Lies)
۵. پاپ جوان . ساخته پائولو سورنتینو
۶. خاندان اژدها ( House Of The Dragon)