«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

سیلویا پلات هنوز خواب می‌بیند


یک شعر یک خوانش


امیر قاضی پور:
در لابلایِ بوته‌ها
رنگ‌ها و جیوه  و تخمِ سیاه
تصویر،صدایِ شر و شورِ جوانی
سیلویا پلات هنوز خواب می‌بیند
یکی مُرده است
سیلویا پلات برهنه شده
خواب می‌بیند
شادیِ یک جشن...




خوانش شعرِ بالا
سیلویا پلات قربانی تصویر بزرگ شد
✍️ امیر قنبری
سیلویا پلات قربانیِ تصویر بزرگ شد. درست مثلِ هیتلر و موسولینی و سلین و کرت کوبین و فروغ فرخزاد و هدایت و همه یِ کسانی که در ابعادِ بزرگ و کوچک قصد تغییرات عظیم در دنیای شخصیِ خود و جهان را در سر دارند. هیتلر قصد داشت دنیا را قورت بدهد اما پلات از خودش بیزاری می‌جست اما بدش نمی‌آمد که هنوز که زنده است مجسمه‌اش در میدانچه یِ دانشگاه هاروارد نصب شود. در اینجا ، درد جاودانگی همچون طناب دار عمل می‌کند. او می‌خواست به مازاد خودش دست یابد. زنی که خلاقیت ملانکولیک‌اش در نهایت او را به زخم و چرک رساند. نفرت از فیزیکِ زنانه و ویژگی‌هایِ جسمانی‌اش او را به جنون می‌رساند اما زنِ جا مانده در شعرش را دوست داشت که اغواگرانه در اعماق ظلمتِ افسردگیِ متن به سوی ماهیچه‌های بدن یک مرد و مثله شدن و از پا در آمدن کشیده می‌شود و میلِ زنانه‌اش او را عمیقن تنانه به سوی له شدن و زوالِ زیبا و اورِگاسم و بلعیده شدن و چونان قلعه‌ای قرون وسطایی به تسخیر در آمدن سوق می‌داد. پلات در خودزندگی نامه‌اش خودش را هیولایی می‌دانست که قادر است به مدد شعر آتش بیرون ‌دهد و از این طریق زندگی را تهدید نماید و در اعماق افسردگی دفن نماید. همان بیماریِ مهلکی که او را میان کلمات و تکرار و جاودانگی برای همیشه مدفون ساخت .

پلات میان زنِ بدن‌اش و فرسودگیِ تخیلِ مرده یِ خیال محصور بود. زندگی را با عجله و عاصی پیش بُرد و هرگز نخواست بپذیرد که ارتعاشاتِ مشددِ سلسله یِ اعصاب و آشوب‌های ذهنی ، زندگی را از آنچه که هست به مراتب هولناک‌تر به طبقات دوزخ بدل می‌سازد. پلات ، دانته وار از آتش دوزخ گذشت و با زبان شعر خاطرات ظلمت و کمدی ای غیر الهی را روایت کرد. به راستی در آن نوامبر تیره و تار که قصد کرد به زندگی اش پایان دهد ، چقدر به رویاهای جاودان ادبی باور داشت و چگونه و با چه احساسی به "رنگ‌ها و جیوه و تُخمِ سیاه لابلایِ بوته‌ها" می‌اندیشید.