«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

کم آبی و بی آبی و شعر


فریادهایی که در گرما
چون آب جمع شدن
ابری شونده
با حقیقت و آب پوشیدن
از سودایِ طنین و داد
قانون... آهسته... از زمان نما
- - -
امیر قاضی پور .‌صبح‌های شبانه‌روز


زمانی در شعر می‌نوشتم:
قطره قطران / آبِ داروخانه از سد می‌ گذرد













زیبا، فریبنده و مرموز
خواننده‌ای بنام رعنا فرحان

شعرهایی که خواننده‌ای بنام رعنا فرحان ، طی سالها برایمان خواند. بقول فریدون رهنما: بیندیشیم که یک خواننده‌یِ باشعورِ شعر به همان اندازه در تاریخِ شعر موثر تواند بود که یک شاعرِ مبتکر . این را در کشور ما هنوز به خوبی در نیافته‌اند.

و، همون‌طور که در بطنِ این جمله هم هست، هر شاعری یا هر شاعرِ مبتکری درواقع شعرخوان یا خوانش‌گر باشعوری ست یا باید باشه. خواننده‌ها هم جزو شعرخوان‌ها و خوانش‌گرهای باشعور هستند.





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد