سریال دختر جدید( New Girl ) را برای خنده، تفریح و اوقات فراغت دیدم. و از دیدنش راضی هستم. کلی خندیم. آمریکاییها با تمامِ وجود خودشان را نفسانیتشان را ابراز میکنند. مثلِ آب خوردن رویدادهای زندگی را به تصویر در میآورند. جالبه! در سریال New Girl ، یک زنِ جوان، همخانه سه مرد جوان میشود. بدونِ اینکه خودشان را سانسور کنند؛ اخلاقیات هم مطرح است. این چهار کاراکترِ اصلی در New Girl ، از تمام جنبهها از جمله عاطفی و سکسی به هم کمک میکنند. این بازیگر دوست داشتنی بنام Zooey Deschanel را اول بار در فیلم عاشقانه " پانصد روز سامر " دیدم. تو این سریال، همون کاراکتر را با آزادیِ عمل بیشتر ادامه داده. هر قسمت سریال New Girl ، بین ۲۰ تا ۲۵ دقیقه است. انگار داری غذا میخوری و رویدادهای زندگی را دنبال میکنی. فقط موقع غذا خوردن خواهش میکنم سریال نبینید.
سریال New Girl ، مقادیرِ زیادی لوسبازیهای عاطفی و جنسی دارد که با ملاحتِ فراوان تصویر شده. یک شوی شبانه زیبا ، روان و جاری در متنِ زندگی. تمام لوسبازیهای سریال New Girl را دوست دارم. هر روز باید یک سریال خوب دید.
برخوردی که با یک متهم به قتل، که یک کودک ۱۳ساله است، در سریال " نوجوانی" ( Adolescence ) ، انجام میدهند، کاملن به ظاهر محترمانه و متمدنانه است. خشونتی انجام نمیشود. اما در واقع از لحظه بازداشت کودک۱۳ساله را لُخت میکنند تا بازجوییهای به ظاهر حرفهای بر روان و جسم کودک، تاثیر منفی میگذارد. کودک از زنی که از طرف قاضی مامور شده تا درباره او تحقیق کند چند بار میپرسد آیا او مُجاز است این سوالات بزرگسالانه را درباره نگاه او به زنان و دختران از او بپرسد. شکنجه یک شکلش کاملن محترمانه و با ملاحضه است. بر اعصاب و روان بدونِ کتک زدن تاثیر میگذارد. تو فیلم Reality ، طرزِِ ایستادنِ ماموران FBI ، در هنگام بازجویی، اذیت کردنِ Sydney Sweeney را تصویر میکند. هرچند به ظاهر شانِ انسانیِ متهم را رعایت میکنند. زندانی که از لحظه بازداشت، باید لُخت شود تا به صفر برسد. تمام وجود خودش را خالی کند. شکلِ متمدنانه بازجویی و زندان در کشورهای آزاد نیز جای پرسش دارد.
کارگردان سریال ۴قسمتی و پربیننده نوجوانی میگوید: این روزها چه بر سر مردان جوان ما دارد میآید؟ فشارهایی که از سوی همسالان خود، اینترنت و رسانههای اجتماعی به آنها وارد میشود، چیست؟ و فشارهای ناشی از همه این چیزها برای بچههای اینجا (انگلستان) به همان اندازهای است که در سراسر جهان سخت است.
خلاصه سریال: مینی سریال جذاب جنایی ۴ قسمتی بریتانیایی براساس داستان واقعی که هر ۴ قسمتش در یک پلان از اول تا آخر بدون هیچ کاتی فیلمبرداری شده. نوجوانی ۱۳ ساله متهم به قتل همکلاسیاش میشود و خانواده، تراپیست و پلیس جنایی بدنبال این هستند که واقعاً چه اتفاقی افتاده.
« اتاقیاز آنِ خود » فقط برای زنان نیست. مردان هم اتاقی برای خود میخواهند. فضای خالی، سکون و سکوت.
فیلم " ماه کامل در پاریس" به کارگردانی اریک رومر، بر اساس ضربالمثل : کسی که دو تا همسر دارد روحِ خودش را از دست میدهد ولی آن که دو خانه دارد عقل خود را میبازد.
چند ماهه اخیر، سریال و فیلم زیاد دیدم. تقریبن بدونِ خستگی. سریال دیدن مثلِ تجربه زندگی روزمره است. موقعی که تشنه هستید آب میخورید و وقتی گرسنه هستید، غذا میخورید. یا موقعِ خستگی استراحت میکنید. فقط موقع سریال و فیلم دیدن، جانِ هر کسی دوست دارید، فقط یک کار انجام بدهید. موقع غذا خوردن غذا بخوریم. موقع سریال دیدن وقت غذا خوردن نیست.
تو کشورهای به اصطلاح آزاد و لیبرال، سریالهایی مثلِ سریال سیلو(Silo) ساخته میشه. تو همین جوامع آزاد، طی آزادسازیِ دروغین دیکتاتورها و فاشیستهایی مثلِ دونالد ترامپ تاخت و تاز میکنند. کودتاچیهایی مثلِ ایلان ماسک و مارک زاکربرگ با پول هرکاری میکنند. هر جایی بتوانند کودتا میکنند. هر روز باید یک سریال خوب مثل همین Silo دید. تاکید خوبیه که مشکلِ بشر از اونجا ناشی میشه که انسان تو یک اتاق برای چند دقیقه هم نمیتونه در صلح و آرامش باشه. نجات دادنِ جهان پیشکش. اگر تو یک اتاق در آرامش باشیم و با خودمان به تعارض نرسیم مسالهای وجود ندارد.
سریال سیلو از بهترین آثارِ ضداستبدادی است. سریال Silo، طراحیِ فوقالعادهای دارد. از طراحی در ایدهپردازی تا طراحی صحنه این سریال را دوست دارم.
مشخصات سریال سیلو( Silo )
شبکه: Apple TV
وضعیت پخش: دو فصل
بازیگران: Graham Yost,Hugh Howey,Jessica Blaire
کارگردان: Rebecca Ferguson,Iain Glen,Will Patton
خلاصه سریال: مردان و زنان در یک سیلو غول پیکر زیرزمینی زندگی میکنند که دارای چندین مقررات است که به اعتقاد آنها برای محافظت از آنها در برابر دنیای سمی و ویران شده در سطح وجود دارد.
وقتی تو دو جلسه دو فصل از یک سریال دوازده قسمته بنام فلیبگ ( Fleabag) را دیدم. سریال Fleabag هر قسمتش کمتر از نیمساعته. آدمها مدام خودشونو ابزار میکنند. وجودشونو، نوع زندگیشونو و... تمایلات سکسیشونو تو یک سریال کمدی که کلی خندیدم. بازهم همه چیز به دائو برمیگردد. خودتان را با تمام وجود ابراز کنید.
بازیهایی که دوست دارم:
بازیِ فیبی والر-بریج (Phoebe Waller-Bridge) که علاوه بر بازی در سریال فلیبگ، نویسنده این سریال هم هست. یک بازیگر با جسارت که خودش را سانسور نمیکنه. تجربه زندگی روزمره و سبکِ زندگی در این سریال. هر روز باید سریال خوب دید.
وقایعِ سریال کبیر( The Great)، متعلق به زمانِ حال تنها زمانِ واقعیست. نه گذشته جعلی و نه آینده جعلی. وقتی تمامِ رفتارهای بشری دائم تکرار میشه. و اینجا از دلِ امپراطوریِ روسیه، ملکه روسیه، میل به تغییرات اساسی دارد. ملکهای با بازیِ ال فانینگ( Elle Fanning) که طرفدارِ مدرن شدنِ جامعه با نگاه به عصرِ روشنگری و آرای کسانی چون " دیدرو و ولتر " است. سریال The Great ، همه چیز را به سخره میگیرد، اما جدیترین و عمیقترین مسائلِ بشری را تصویر میکند. تو دلِ جنایت، بربریت و خونریزیِ روسها و سایر کشورها، از بخشش حرف زدن در مقامِ عمل. تاکید دارم این سریال مربوط به زمانِ حال است. چون همه چیز در حالِ تکرار است. این وسط تجدیدنظر مهمه. هوشمندیِ سریال کبیر برای میلیونها بیننده جهانی. رکاکت جنسی با ملاحتِ فراوان، جزئی تصویر کردن روابط خانواده و قدرت. و سیاست به روزی که در هر قسمتش دارد. دیدنِ این سریال برای ما ایرانیها واجب است.
سریال کبیر ( The Great) تو اوجِ خشم و کینه و خونریزی، بخشش دارد. حتا دیالوگهایی داره که بصورت واضح میگه: زمان گذشته و آینده واقعی نیستند و زمانِ حال را باید دریافت.
زمانی اگر امثالِ بونوئل میخواستند به دین و مشخصا مسیحیت در آثارشان حمله کنند، با خطرِ مرگ هم روبرو بودند. هرچند کسی مثلِ بونوئل با ساختنِ فیلمهایی مثل " راه شیری " ، یک حمله کاملن سینمایی به مسیحیت و کاسبانِ دین داشت. امروز سریالی ساخته میشه بنام " کبیر " ( The Great) که تمامِ چیزهای بشری از جمله دین و خرافات را به سُخره میگیرد. کاری که در زمانِ ولتر و دیدرو بسیار سخت بود و امروز آسان. هر روز باید یک سریال خوب دید. آیینِ کشورداری، راهنمای زندگی و خردِ ناب اگر در " دائو " و " دائو دِ جینگ "خوب کار کنه، مشکلی نخواهد بود.