«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

با دائو بمان


بودا Gautama Buddha جایی هست که آنجا نه زمینی، نه آبی، نه فروغی، نه هوائی، نه نامحدودی مکان، نه نامحدودی دانستگی، نه نیستی، نه ادراک، و نه، نه ادراک، نه این جهان و نه آن جهان است. نه خورشیدی و نه ماهی هست. من آن را نه آمدن می‌نامم، نه رفتن، نه ایستادن، نه حرکت، نه سکون، نه مرگ، نه تولد، بی‌ بنیاد، و بی پیوستگی ست، بیجاست اینجا پایانِ رنج است. ای رهروان، زائیده نشده، نشده، ساخته نشده، نیامیخته ای هست. [اگر] این زائیده نشده، ساخته نشده، نیامیخته نبود، در اینجا برای آنچه زائیده می‌شود، می‌شود، ساخته می‌شود، نیامیخته می‌شود، هیچ گریزی نمی‌شد نشان داد. ازآنجاکه زائیده نشده. نشده، ساخته نشده، و نیامیخته ای هست، می‌توان برای آنچه . زائیده می‌شود، ساخته می شود، آمیخته می‌شود، رهایی نشان داد.


متن بالا از کتاب بودا به کوشش ع.پاشایی است. اما بیشتر از بودا، دائو را می‌شود اینگونه دانست. هشتاد و یک فصل کتاب جاودانه دائو دِ جینگ ( Tao Te Ching) گواه است.




من با آنان که نیک نیستند به نیکی رفتار می‌کنم


امروز ۱۰دسامبر، روزِ جهانی حقوق بشره. در کنارِ اعلامیه جهانی حقوق بشر، دائو هم جا داره. دائویی که همه چیز را در بر می‌گیرد. دائو در وجود همه انسانها هست. بگذارید دائو در زندگی‌تان حضور یابد. کتاب جاودانه دائو دِ جینگ  با چند ترجمه در ایران منتشر شده است و از کتاب‌های پرفروش است.‌


کتابِ کتاب‌ها. کتابی برای همه فصول. کتابی که فراتر از همه آیین‌هاست.
این کتابی نیست که رهایش کنید و آنرا لای کتاب‌های دیگرتان بگذارید. کتاب Tao Te Ching همیشه با شماست. کتابی که هم‌ مصالحِ زندگی در آن هست و هم شعر ، عرفان و خردِ ناب.


از دائو:
دانا‌‌ اندیشه‌های ثابت ندارد
او اندیشه‌های مردم را از آنِ خود می‌کند
من با آنان که نیکند به نیکی رفتار می‌کنم
و من با آنان که نیک نیستند به نیکی رفتار می‌کنم
و بدین سان من نیکی به دست می‌آورم
من با آنان که درستکارند درستکارم
من با آنان که درستکار نیستند درستکارم
و بدین سان من درستی را به دست می‌آورم



مهاجرت ایرانیان و دائو


دستیار مسعود پزشکیان جدیدن گفته: سنِ تمایل به مهاجرت از ایران به زیرِ ۱۸سال کاهش یافته است.
دوست دارم از زبانِ دائو در این جا بیاورم:


اگر کشوری خردمندانه اداره شود، ساکنانش خشنود خواهند بود؛
از دسترنجشان لذت می‌برند
و از آنجا که خانه‌هایشان را دوست می‌دارند
علاقه به سفر را از دست می‌دهند.
ممکن است در این کشور چند وسیله‌ی نقلیه و قایق وجود داشته باشد ولی به جایی نمی‌رود.
ممکن است انبار ادوات جنگی وجود داشته باشد،
ولی کسی از آنها استفاده نمی‌کند.
مردم از خوراکشان لذت می‌برند
و از زندگی با خانواده‌هایشان شادند.
تعطیلات را در باغچه‌هایشان سپری می‌کنند
و از کمک به همسایگان خشنود می‌شوند. حتا اگر کشورِ همسایه آنقدر به آنها نزدیک باشد
که صدای خروس‌ها و سگ‌هایشان را بسادگی بشنوند،
از اینکه بدونِ سفر کردن به کشورِ همسایه بمیرند راضی‌اند.





جهان را با آغوش باز بپذیرید


نیروی مذکر را بشناسید،
اما ارتباط خود را با نیروی مونث از دست ندهید.
جهان را با آغوش باز بپذیرید.
اگر جهان را اینگونه بپذیرید،
دائو هرگز شما را ترک نمی‌کند
و شما چون کودکی کوچک خواهید بود.
سفید را بشناسید،
اما سیاه را هم نادیده نگیرید.

الگویی برای جهانیان باشید.
اگر الگویی برای همگان باشید،
دائو در وجودتان تقویت می‌شود
و چیزی وجود نخواهد داشت که از عهده‌اش بر نیایید.
حالات شخصی خود را بشناسید و در عین حال از حالات اجتماعی غافل نشوید.
جهان را آنگونه که هست بپذیرید
اگر جهان را بپذیرید
دائو در وجودتان می‌درخشد
و به وجود نخستین خویش باز می‌گردید.

هستی از نیستی بوجود آمده
همچون ظرفی چوبی که از قطعه‌ای چوب ساخته شده است.

فرزانه ظرف چوبی را می‌شناسد
و همزمان از قطعه چوب نخستین نیز غافل نیست؛
به این ترتیب او می تواند همه چیز را بکار گیرد.




«دائو دِ جینگ» خوانده‌ای؟


یک سوال: چند نفر از شما کتاب «دائو دِ جینگ» را خوانده‌اید؟ و چه تاثیری این کتاب بر روی زندگی شما داشته و داره؟ «دائو د جینگ» ( Tao Te Ching) مثلِ کتاب‌هایی نیست که بگذارید لای کتابهایِ دیگرتان. بگذارید دائو در زندگی‌تان حضور یابد. دائو چیزی جز تجربه روزمره زندگی نیست. بدونِ هیچ اغراقی، دائو د جینگ، کتابی ابدی و جاودانه در سرتاسر‌ جهان است. ساده و عمیق؛ پنج هزار کلمه‌ای که این کتاب دارد. دائو د جینگ با عنوان «تائو ت چینگ» نیز در ایران، ترجمه شده است. با ترجمه‌هایی مثلِ ع.پاشایی در کتاب «دائو: راهی برای تفکر » و «شنیدن از دائو دِ جینگ » تا ترجمه‌‌های فرشید قهرمانی و شروین وکیلی. 









هنگامی‌ که فرزانه حکومت می‌کند،
مردم به ندرت متوجه وجودش می‌شوند.
پس از فرزانه بهترین حاکم، رهبری است که دوستش دارند،
پس از او، فرمانروایی که از او می‌ترسند
و بدترین کسی که او را خوار می‌شمارند.
اگر به مردم اعتماد نکنید
آنها را غیر قابل اعتماد می‌سازید.

فرزانه، سخن نمی‌گوید، عمل می‌کند.
وقتی کارش به انجام می‌رسد
مردم می‌گویند : "چه جالب
ما خودمان آنرا انجام دادیم!"




بی‌جنبشی‌ و سکونت را دوست دارم


وقتی بدرستی گفته میشه: خلاقیت از راهِ سکون و سکوت بدست می‌آید. سکونی که  مترادف با آرامشه. تو فیلم  من تو او مرد او زن از شانتال آکرمن ، هم خواهش و تمنایِ جسمانی هست و هم سکون و سکوت. تو فیلم«من تو او مرد او زن »، هفده دقیقه معاشقه و خواهش‌ِ دو زن ، در سکون و سکوت در یک اتاقِ سفید ، تصویر می‌شود. بی‌جنبشی و بی‌تحرکی که در کتاب جاودانه «دائو د جینگ» هست ، در سراسرِ فیلم« من تو او مرد او زن » نیز هست ؛ در عینِ اینکه جنبش وجود دارد. در فیلم شانتال آکرمن، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. بی‌جنبشی که عینِ جنبش است. از هنرِ زیستن در دائو تا فیلم محبوبم من تو او مرد او زن . بی‌جنبشی و سکونت را دوست دارم.




آزادانه از هر جا وارد شوید. از هر طرف راه باز و بی‌دروازه است


شعر موُمون
بی‌دروازه است دائوی بزرگ،
هزاران راه به آن هست.
اگر از این حصار بگذری
می‌توانی آزادانه به عالَم قدم بگذاری


«دائوی بزرگ» همان «راه» ، «راه فرجامین» ، « حقیقت بَرین»، و ذات ذِن است. شاید بشود به آن اسم‌های گوناگون داد، اما حقیقت بنیادی یکی است و همیشه همان است، یعنی همیشه بی‌تغییر است؛ از این‌رو دائوی بزرگ دروازه ندارد، و حالا پیش روی شما است و ناگهان آن را از پشت سرتان می‌بینید، او عالَم را پُر می‌کند.


آزادانه از هر جا وارد شوید. از هر طرف راه باز و بی‌دروازه است. می‌توانم بگویم چون بی‌دروازه است دائوی بزرگ است؛ از این‌رو گفته‌اند که «هزاران راه به آن هست.»
یک استاد کهن ذِن گفت: «به زیر پایت نگاه کن!» اگر بایستید، دائو همان جایی است که شما ایستاده‌اید. اگر بنشینید، دائو همان جایی است که نشسته‌اید.







دروازه‌‌ی بی‌دروازه
موُمون‌کان
فارسی ی: ع.پاشایی
ناشر: کارگاه اتفاق. چاپ سوم تابستان۱۴۰۲




بگذارید دائو در زندگی‌تان حضور یابد


از رو رنج گران می‌بریم که ما را خودی است.
اگر ما را «خود» نباشد، رنج‌مان از چه باشد؟
اگر با جهان یگانه شویم
پس آن گاه جهان در ما باشد.
اگر جهان را دوست بداریم هم بدان‌گونه که خود را
پس آن گاه جهان فقط در خود ما باشد


فیلم روزهای عالی( Perfect Days)، با «دائو» پیوند کامل داره. کسانی که کتاب «دائو دِ جینگ» را خوانده‌اند کاملن درک می‌کنند. یگانگی با تمامیتِ هستی در فیلم روزهای عالی از ویم وندرس. روزهای عالی با آثارِ اکهارت تول: " سکون سخن می‌گوید ، زمینی نو و نیروی حال " نیز پیوند داره. اکهارت تُله یا اکهارت تول در گفتار و نوشته‌هایش با دائو پیوند کامل داره. اکهارت تول پیرو دائوست . دائویِ بی‌نام و تعریف نشدنی . "دائو چیزی جز تجربه روزمره‌یِ انسان نیست" . وقتی از استاد کُهنی پرسیدند مقصودش از این حرف چیست، گفت: " وقتی گرسنه‌تان باشد غذا می‌خورید، وقتی که تشنه‌تان باشد آب می‌خورید، وقتی هم دوستی را ببینید سلام می‌کنید. ".
خوبی دائو این است که ننامیدنی‌ست. به دائو نمی‌شود نامی داد. بی‌نام است.



او داراست، بدونِ اینکه مالک چیزی باشد


وقتی مردم برخی چیزها را زیبا می‌دانند،
چیزهای دیگر زشت می‌شوند.
وقتی مردم برخی چیزها را خوب می‌دانند،
چیزهای دیگر بد می‌شوند.
بودن و نبودن یکدیگر را می‌آفرینند.
سخت و ساده یکدیگر را پشتیبانند.
بلند و کوتاه یکدیگر را تعریف می‌کنند.
پستی و بلندی به یکدیگر وابسته‌اند.
قبل و بعد به دنبال هم می‌آیند.

بنابراین فرزانه،
بدونِ انجام دادنِ کاری عمل می‌کند
و بدونِ به زبان آوردنِ کلمه‌ای آموزش می‌دهد.
اتفاقات رخ می‌دهند و او به آنها اجازه روی دادن می‌دهد؛
چیزها ناپدید می‌شوند و به آنها اجازه‌ی از‌بین‌رفتن می‌دهد.
او داراست، بدونِ اینکه مالک چیزی باشد
وقتی کارش به پایان می‌رسد، آنرا فراموش می‌کند.
به همین دلیل همیشه جاوید باقی می‌ماند.



هشتاد و یک شعرِ ناب برای زیستن


کتابی برای همه فصول

یک خوبیِ کتاب « شنیدن از دائو دِ جینگ» ، اینه که مخاطبُ خلع سلاح می‌کنه با حقیقتِ صاف و ساده‌ای که مثلِ رودخانه زلال و شفافه. آدمو خالیِ خالی میکنه از افکارِ بی‌هوده و انباشتگیِ داده‌ها و اطلاعات. 

«دائو دِ جینگ» اثرِ «لائوزه» از کتاب‌های مقدس مثلِ عهد عتیق و عهد جدید بهتره. فشرده و خلاصه و رهاست. تسلیم در دائو حالت اختیاری دارد؛ برخلاف تسلیم در ادیان. دائو افکارِ بیهوده شما را جارو می‌کنه. دائو هیچ سلسله مراتبی نداره. دائو بی نام است و این فوق‌العادست. آموزگارِ معنوی بنام اکهارت تُله از اساس چه بگه چه نگه دائویی‌ست. انسانیت دائویی‌ست یا در نهایت به سمتِ دائو پیش میره، اگر کتاب «دائو دِ جینگ» را بخوانید. و این کتاب همیشه با شما هست . جریان داره. کتابی که نمی‌خواد چیزی رو اثبات کنه . و این شاهکاره.





بگذارید دلتان آرامش یابد


ذهنتان را از همه‌ی افکار خالی کنید.

بگذارید دلتان آرامش یابد.
ناآرامی موجودات را بنگرید
و بر بازگشت‌شان تعمق کنید.
همه‌ی موجودات این جهان
به خاستگاهی یگانه بازمی‌گردند.
بازگشت به این خاستگاه آرامش یافتن است.
اگر آن را نشناسید،
در اندوه و سردرگمی به این طرف و آن طرف می‌خورید.
اگر بدانید از کجا آمده‌اید،
به طور طبیعی بردبار می‌شوید.
بی‌نیاز، شادمان،
مهربان همچون مادربزرگ
و باشکوه همچون پادشاهان می‌شوید.
غرق در حیرتِ تائو
از آنچه زندگی برایتان به ارمغان می‌آورد خوشنودید
و چون مرگ فرا رسد، آماده‌اید.








متنِ بالا از کتاب تائو تِ چینگ ( tao de ching) ، نوشته لائو تزو ( lao tzu) با ترجمه فرشید قهرمانی از نشر‌مثلث ( چاپ سی و‌سوم، ۱۴۰۳) استخراج شده است. " دائو " یا " تائو " به معنای راه و طریقت است.  کتابی ساده و عمیق درباره آیینِ کشورداری و هنرِ زیستن که با زبانِ شعر ، همراه شده است. راهنمایِ هنرِ زندگی و خِردِ ناب در هشتاد و یک پند و اندرز به زبانِ نظم و شعر . انگار این کتاب در همین لحظه حال نوشته شده است و تازه است. کتابی که برای تمام انسانها خواندنش مفید است. این کتاب باعث شد سرگشتگیِ من کمتر بشه . فضایِ خالی و تُهیایی که دارد، فوق‌العادست.  من را خالی کرد از فکرهای بیهوده. خالیِ خالی. بعد از خواندنِ عهد عتیق، عهد جدید، زبور مانوی و ...اَوِستا ، در طی سالها ، سرگشتگی من افزوده شد. کتاب دائو دِ جینگ ، این انباشت بی‌هوده  را به کل خالی کرد.
این کتاب را علاوه بر فرشید قهرمانی، مترجم و شرق‌شناس عزیز آقایِ ع.پاشایی نیز با عنوانِ

" شنیدن از دائو دِ جینگ " در نشرِ کارگاه‌اتفاق منتشر کرده است. ع.پاشایی علاوه بر کتاب کاغذی، این کتاب را بصورت کتاب‌صوتی نیز خوانده است. صدای ع.پاشایی شنیدن دارد. با کلمه " دائو "  بیشتر مانوس هستم تا ترجمه " تائو " از فرشید قهرمانی. هر دو مترجم، روان و سلیس ترجمه کردند. همه چیز دائویی است یا می‌تواند باشد. شعر ما شعر جهان و ایران نیز دائویی است یا می‌تواند باشد.

ع.پاشایی در ترجمه خودش آورده است: "دائو چیزی جز تجربه روزمره‌یِ انسان نیست" . وقتی از استاد کُهنی پرسیدند مقصودش از این حرف چیست، گفت: " وقتی گرسنه‌تان باشد غذا می‌خورید، وقتی که تشنه‌تان باشد آب می‌خورید، وقتی هم دوستی را ببینید سلام می‌کنید. ".
خوبی دائو این است که ننامیدنی‌ست. به دائو نمی‌شود نامی داد. بی‌نام است.