«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

کارگر کتابفروش: کامران محمدخانی

یادمان باشه تو این مرگ‌های خودخواسته بسیاری از آدم‌ها هم نجات پیدا می‌کنند و خودکشی نمی‌کنند. نمونش اکهارت تُله ( Eckhart Tolle) که در ۲۹سالگی میخواست خودش را بکشد. چرا باید به این زندگی نکبت‌بار ادامه دهم؟ چرا باید به این تقلای مداوم ادامه دهم؟ اما اکهارت تول خودکشی نکرد و برای میلیون‌ها نفر در جهان با نوشته‌ها و گفتارش در " سکون سخن می‌گوید، زمینی نو و نیروی حال " الهام‌بخش شد. اکهارت تُله خودش میگه به مدت دوسال از عمرشو، بعد از اینکه خودکشی نکرده، در حالتی از شور و شادی بر روی نیمکت‌های پارک گذرانده.
این تقلای زندگی مهمه. تصویرِ تقلا و خواهش‌های دو زنِ را در فیلم " من تو او مرد او زن " از شانتال آکرمن به یاد دارم. بودن و نبودن



سکوت آوایی یگانه ست


شعری از فرامرز سلیمانی



for john cage



wild wide open


جهان از برابرم می‌گذرد و می‌گریزد از برابرم
نقش بی‌هودگی دارد این زمان
به بی‌خودی و بی‌معنایی
بی مقصود و خواهش
و التماس
بی‌حس‌های فراهم و درهم و گم
اگر آواهاش همسان‌اند اینسان
پس سکوت آوایی یگانه ست
وحشی و گشوده و برپا
به دعوتی و نه پذیرشی
در اتفاق و فضای خاکستریِ
مهره
و تاس
می‌آمدم مدام و مبارک باشد جهان
( پس هجده دقیقه سکوت ... )







شعر بالا از  کتاب شعر " در مدح‌ لیوان آب پرتقالی‌ تنها " استخراج شده است. با خواندن شعرِ فرامرز سلیمانی یاد این عبارت "دائو دِ جینگ" افتادم: چون خواهشی نباشد، [ آدمیان] سکون می‌یابند. 


این بی‌جنسیت موها




عزیزم! اصلن نمی‌شود گفت
تمام نقطه‌هایی که از ترس می‌رسد...

این بی‌جنسیت موها
صدایِ قوها
گردنِ وقتی نمی‌بینمت
- - -
امیر قاضی پور




تقلاها و خواهش‌هایِ سردِ دو زن در فیلم " من تو او مرد او زن " از شانتال آکرمن ، کاملن بی جنسیت است . با اینکه فیلم آکرمن ، فیلم فمینیستی‌ست. اما دوازده دقیقه معاشقه یِ دو زن دقیقن بی‌جنسیت‌ه . بدن و خواهش‌هایِ سرد که انگار امتناع رو هم در خودش داره. اونم در فضاسازیِ یک اتاقِ سفید ، یکه‌گی و وحدت فیلم و بی‌جنسیت بودن رو عالی تصویر کرده. معنی برابری و بی جنسیت بودن همین تمنایِ دو زن در این فیلمه . ضمایری که ابتدا تکه‌ تکه نمایش داده می‌شود و در سکانسِ آخر ، به وحدت می‌رسد. بی جنسیت می‌شود. رسیدن به این کار واقعن دشوار و شاه‌کاره . کدام فیلم و اثر را بدونِ جنسیت دیدید؟
بقول شعرم :
این بی جنسیت موها
صدایِ قوها
گردنِ وقتی نمی‌بینمت


بی‌جنبشی‌ و سکونت را دوست دارم


وقتی بدرستی گفته میشه: خلاقیت از راهِ سکون و سکوت بدست می‌آید. سکونی که  مترادف با آرامشه. تو فیلم  من تو او مرد او زن از شانتال آکرمن ، هم خواهش و تمنایِ جسمانی هست و هم سکون و سکوت. تو فیلم«من تو او مرد او زن »، هفده دقیقه معاشقه و خواهش‌ِ دو زن ، در سکون و سکوت در یک اتاقِ سفید ، تصویر می‌شود. بی‌جنبشی و بی‌تحرکی که در کتاب جاودانه «دائو د جینگ» هست ، در سراسرِ فیلم« من تو او مرد او زن » نیز هست ؛ در عینِ اینکه جنبش وجود دارد. در فیلم شانتال آکرمن، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. بی‌جنبشی که عینِ جنبش است. از هنرِ زیستن در دائو تا فیلم محبوبم من تو او مرد او زن . بی‌جنبشی و سکونت را دوست دارم.