«من تو او مرد او زن »

شعر ، نیروی حال ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر ، نیروی حال ، سکون و... سکوت

مکان، اساسن زنانه است و ( سفید ) است


کسانی که از شعرِ زن یا شعرِ زنانه حرف می‌زنند، متاسفانه اغلب شعرهای جنسیت‌زده خود و دیگران را بنامِ شعرِ زنان معرفی می‌کنند. این جمله ژولیا کریستوا راهگشاست: مکان، اساسن زنانه است و ( سفید ) است.

حد اعلایِ این جمله کریستوا در فیلم-شعر شانتال آکرمن : من تو او مرد او زن ، تصویر شده است.  مکان( اتاقِ سفید) و بی‌جنسیت بودن در یک فیلم فمینیستی.

از سر دیدنِ فیلم من تو او مرد او زن
و زیرنویس فارسی

تو جلسه سینماشعر با موضوع‌ِ تنانگی در شعر و هنر، به این مساله پرداختیم . فایل صوتی جلسه در اینجا قابل شنیدن است

برابری از نوعِ «من تو او مرد او زن »



امیر قاضی‌پور : تقلاها و خواهش‌هایِ سردِ دو زن در فیلم «من تو او مرد او زن » از شانتال آکرمن ، کاملن بی‌جنسیت است. با اینکه فیلم آکرمن ، فیلم فمینیستی‌ست . اما دوازده دقیقه معاشقه یِ دو زن دقیقن بی‌جنسیته. بدن و خواهش‌هایِ سرد که انگار امتناع رو هم در خودش داره . اونم در فضاسازیِ یک اتاقِ سفید ، یکه‌گی و وحدت فیلم و بی‌جنسیت بودن رو عالی تصویر کرده . معنی برابری و بی‌جنسیت بودن همین تمنای دو زن در این فیلمه . ضمایری که ابتدا تکه‌تکه نمایش داده می‌شود و در سکانسِ آخر ، به وحدت می‌رسد . بی‌جنسیت می‌شود. رسیدن به این کار واقعن دشوار و شاه‌کاره . کدام فیلم و اثر را بدونِ جنسیت دیدید؟
بقول شعرم:
این بی‌جنسیت موها
صدایِ قوها
گردنِ وقتی نمی‌بینمت


هجده ساعت شانه‌هایِ صدف




لاک و الکل زده / "سفید رنگ"
نمی‌توان فهمید حتا پوستش
همچنان دست نخورده مانده است
سفید و زرد / پستان‌هایِ باز و بسته
ورقه کاغذ، سفید دامن محو می‌شود


کوتاه است تناسبِ کاری
چنان سکوت می‌شود
که کاری انجام نمی‌شود
هجده ساعت شانه‌هایِ صدف

پرنده‌ها بی‌حرکت رویِ مبل
گاهی وسط واژه‌ها تقارن بدن
بدونِ نقص باید گوش کرد
خنک شدنِ بطری‌ها از زانوهایِ باز شده
"پستان‌هایِ محض"
شاخه‌هایِ نازک آراسته به باز و جمع کردنِ زُلف‌هایِ راست و چپ

۱۸ساعت شانه‌هایِ صدف
و شانه‌هایِ محو شده چراغ
ساعتِ رفتن به هم چسبیده است
چوب‌ها چسبیده‌اند بغلِ آدم با نوکِ اردک؛
 - - -
امیر قاضی پور