«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

کارگر کتابفروش: کامران محمدخانی

یادمان باشه تو این مرگ‌های خودخواسته بسیاری از آدم‌ها هم نجات پیدا می‌کنند و خودکشی نمی‌کنند. نمونش اکهارت تُله ( Eckhart Tolle) که در ۲۹سالگی میخواست خودش را بکشد. چرا باید به این زندگی نکبت‌بار ادامه دهم؟ چرا باید به این تقلای مداوم ادامه دهم؟ اما اکهارت تول خودکشی نکرد و برای میلیون‌ها نفر در جهان با نوشته‌ها و گفتارش در " سکون سخن می‌گوید، زمینی نو و نیروی حال " الهام‌بخش شد. اکهارت تُله خودش میگه به مدت دوسال از عمرشو، بعد از اینکه خودکشی نکرده، در حالتی از شور و شادی بر روی نیمکت‌های پارک گذرانده.
این تقلای زندگی مهمه. تصویرِ تقلا و خواهش‌های دو زنِ را در فیلم " من تو او مرد او زن " از شانتال آکرمن به یاد دارم. بودن و نبودن



این بی‌جنسیت موها




عزیزم! اصلن نمی‌شود گفت
تمام نقطه‌هایی که از ترس می‌رسد...

این بی‌جنسیت موها
صدایِ قوها
گردنِ وقتی نمی‌بینمت
- - -
امیر قاضی پور




تقلاها و خواهش‌هایِ سردِ دو زن در فیلم " من تو او مرد او زن " از شانتال آکرمن ، کاملن بی جنسیت است . با اینکه فیلم آکرمن ، فیلم فمینیستی‌ست. اما دوازده دقیقه معاشقه یِ دو زن دقیقن بی‌جنسیت‌ه . بدن و خواهش‌هایِ سرد که انگار امتناع رو هم در خودش داره. اونم در فضاسازیِ یک اتاقِ سفید ، یکه‌گی و وحدت فیلم و بی‌جنسیت بودن رو عالی تصویر کرده. معنی برابری و بی جنسیت بودن همین تمنایِ دو زن در این فیلمه . ضمایری که ابتدا تکه‌ تکه نمایش داده می‌شود و در سکانسِ آخر ، به وحدت می‌رسد. بی جنسیت می‌شود. رسیدن به این کار واقعن دشوار و شاه‌کاره . کدام فیلم و اثر را بدونِ جنسیت دیدید؟
بقول شعرم :
این بی جنسیت موها
صدایِ قوها
گردنِ وقتی نمی‌بینمت


بی‌جنبشی‌ و سکونت را دوست دارم


وقتی بدرستی گفته میشه: خلاقیت از راهِ سکون و سکوت بدست می‌آید. سکونی که  مترادف با آرامشه. تو فیلم  من تو او مرد او زن از شانتال آکرمن ، هم خواهش و تمنایِ جسمانی هست و هم سکون و سکوت. تو فیلم«من تو او مرد او زن »، هفده دقیقه معاشقه و خواهش‌ِ دو زن ، در سکون و سکوت در یک اتاقِ سفید ، تصویر می‌شود. بی‌جنبشی و بی‌تحرکی که در کتاب جاودانه «دائو د جینگ» هست ، در سراسرِ فیلم« من تو او مرد او زن » نیز هست ؛ در عینِ اینکه جنبش وجود دارد. در فیلم شانتال آکرمن، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. بی‌جنبشی که عینِ جنبش است. از هنرِ زیستن در دائو تا فیلم محبوبم من تو او مرد او زن . بی‌جنبشی و سکونت را دوست دارم.




بدنِ زن و تنانگی در هنر ، شعر و سینما



تو جلسه سینماشعر، از تنانگی در شعر و هنر گفتیم. از فیلم من تو او مرد او زن از شانتال آکرمن مثال زدم و بحث کردیم. به شعرهای الهام ملک‌پور و سوده نگین‌تاج ارجاع دادم از بابت تنانگی. الان یادداشت دانیال زین‌العابدینی را دیدم که به تنانگی در فیلم‌های اولیویه آسایاس و سریال او Irma Vep بدرستی اشاره کرده بود. یادآوری خوبیه. در ارتباط با تنانگی در هنر، شعر و سینما ، جلسه سینماشعر را در فایل‌های صوتی کانال شعر بی پایان بشنوید. و اشاره بجایِ دانیال زین‌العابدینی را همین جا در وبلاگم خانگی میکنم.

جلسه هشتم سینماشعر، یک شنبه 1402/3/14
امیر وزین با امیر قاضی‌پور

1_تنانگی چیست؟
2_شعرِ زَن یا شعر خودش زَن است
3_دو آلیسم از کجا می‌آید
4_تفاوت خوانش وجود شناسانه و فاشیستی از  زن زندگی آزادی
5_سرعت مَتن و متن کُند
6_ شعر خوانی امیر قاضی پور به همراه خواندن اشعاری از سوده نگین تاج ، فرناز جعفرزادگان و الهام ملک پور
7_تجربه خوانش 
8_ تفاوت نیروی تاریخی مَتن با فاعلِ شناسا
فایل صوتی :
بخش اول گفتگو
بخش دوم و آخر



و یادداشت دانیال زین‌العابدینی 

اولیویه آسایاس تمایل دارد شخصیت‌های زن خود را با یک امر نامرئی، ناشناخته، جهانی زیر‌زمینی و خطر مواجه کند. منظور این نیست که شخصیت‌ زن به بدنی تبدیل شود که قرار است زجر بکشد (کاری که لانتیموس به‌طرز سطحی انجام می‌دهد)، بلکه زن بدن فعالی‌ست که قادر است زمان را وارد اندام و حرکات خود کند و دال‌و‌مدلول‌های ژنریک را با تنانگی خود نمایش دهد. گویی جهان هادس (جهان مردگان و زیرزمینی در اساطیر یونانی) این زنان را به خود فرامی‌خواند. امری فنتستیک‌/fantastic که قرار است این بدن‌ها را به فضاهایی سوق دهد که گمان نمی‌کردند. زنانِ آسایاس صدای ارواح را می‌شوند (خریدار شخصی)، به‌طور نامرئی میان‌ دیوارها و سطوح می‌رقصند (ایرما وپ)، بدن‌شان در تجسدی ژنریک، تمام تجسدهای پارانوئید و خشونت را حمل می‌کنند و توامان به تصویری واقعی و ناواقعیت جسمانی تبدیل می‌شوند (دیمون‌لاور). در سینمای آسایاس، برخلاف مردان اخته و خنثی، فقط زنان‌اند که کیفیتی فیلمیک، متاسینمایی، جادویی، غیراین‌جهانی و سوبژکتیو دارند.




سکوت و سکون در آثارِ سینمایی



از وقتی با نظرات اکهارت تُله ( نویسنده کتاب‌های تاثیرگذارِ زمینی نو، نیروی حال و سکون سخن می‌گوید)  آشنا شدم، ردپایِ سکون و سکوت در آثارِ ادبی و هنری برای من مهم بوده و هست‌. چیزِ غریبی نیست. فقط نوعِ نگاه هر اثر فرق دارد. 


حتا می‌توان یک Top10 سینمایی از سکوت و سکون داشت. فیلم‌هایی که با سکوت و سکون دوست دارم :

۱. در صدر فیلم‌ها ، فیلم شانتال آکرمن فیلم «من تو او مرد او زن» قرار دارد. خلاقیت فیلمساز در سکون و سکون ، مثال زدنی‌ست.

۲. از فیلم‌های سینمای ایران، فیلم «چشمه» اثر آربی اُوانسیان را هیچ جور نمیشه نادیده گرفت. سازمان دادنِ سکوت با صفحات سفید در سینماتوگرافی که در تمام اجزای فیلم هست

۳. فیلم ماشین مرا بران ( Drive My Car) از هاماگوچی فیلمساز ژاپنی.  بله! نشسته‌‌ای بر معبرِ سکوت

۴. فیلم در شهر سیلویا ( In The City Of Sylvia) دیالوگ اندکی دارد. در جلسه سینماشعر گفتم که این فیلم را حتا میشه فیلم صامت نامید.  سکوت و سکون هم ضمن سروصداهای فیلم که کاملن موسیقی می‌شوند، وجود دارد. یک سینماگرافِ زیبا و مدرن

۵. تو فیلم پُردیالوگ «دختران چلسی» از اندی وارهول، بیست دقیقه سکوت هست

۶. از «هاماگوچی» یک فیلم دیگر بنام «شیطان وجود ندارد» را میشه مثال زد

۷. از سینمای ایران ، فیلم کمتر دیده شده‌ی «تابور» ساخته وحید وکیلی‌فر که در جشنواره‌های جهانی تحسین شده و در گروه هنر و تجربه اکران شده را میشه به لیست افزود

۸. از فیلمسازِ خلاقِ فلسطینی «الیا سلیمان» فیلم این جا می‌توانست بهشت باشد ( It Must Be Heaven) که سکون و سکوت را خوب تصویر کرده است

۹. فیلم سکوت و فریاد ساخته میکلوش یانچو 


۱۰. فیلم روزهای عالی ( Perfect Days) ساخته ویم وندرس . سکوت و سکونِ تصویر شده در این فیلم با نظرات اکهارت تُله کاملن همسو است


۱۱.‌ با اغماض فیلم Daddio ساخته کریستی هال ( Christy Hall) . هرچند یک فیلم متوسط است



مکان، اساسن زنانه است و ( سفید ) است


کسانی که از شعرِ زن یا شعرِ زنانه حرف می‌زنند، متاسفانه اغلب شعرهای جنسیت‌زده خود و دیگران را بنامِ شعرِ زنان معرفی می‌کنند. این جمله ژولیا کریستوا راهگشاست: مکان، اساسن زنانه است و ( سفید ) است.

حد اعلایِ این جمله کریستوا در فیلم-شعر شانتال آکرمن : من تو او مرد او زن ، تصویر شده است.  مکان( اتاقِ سفید) و بی‌جنسیت بودن در یک فیلم فمینیستی.

از سر دیدنِ فیلم من تو او مرد او زن
و زیرنویس فارسی

تو جلسه سینماشعر با موضوع‌ِ تنانگی در شعر و هنر، به این مساله پرداختیم . فایل صوتی جلسه در اینجا قابل شنیدن است

برابری از نوعِ «من تو او مرد او زن »



امیر قاضی‌پور : تقلاها و خواهش‌هایِ سردِ دو زن در فیلم «من تو او مرد او زن » از شانتال آکرمن ، کاملن بی‌جنسیت است. با اینکه فیلم آکرمن ، فیلم فمینیستی‌ست . اما دوازده دقیقه معاشقه یِ دو زن دقیقن بی‌جنسیته. بدن و خواهش‌هایِ سرد که انگار امتناع رو هم در خودش داره . اونم در فضاسازیِ یک اتاقِ سفید ، یکه‌گی و وحدت فیلم و بی‌جنسیت بودن رو عالی تصویر کرده . معنی برابری و بی‌جنسیت بودن همین تمنای دو زن در این فیلمه . ضمایری که ابتدا تکه‌تکه نمایش داده می‌شود و در سکانسِ آخر ، به وحدت می‌رسد . بی‌جنسیت می‌شود. رسیدن به این کار واقعن دشوار و شاه‌کاره . کدام فیلم و اثر را بدونِ جنسیت دیدید؟
بقول شعرم:
این بی‌جنسیت موها
صدایِ قوها
گردنِ وقتی نمی‌بینمت