«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

پاسخ به مسائلِ شخصی. حتا یک بوسه



اعضایِ مانده به طورِ منظم
- برای همیشه
راه راه شدند
پنجره‌یِ تمامِ خانه
شده‌ای از سن و سال رویِ آرایش
پاسخ به مسائلِ شخصی . حتا یک بوسه
عذرخواهی می‌کند
قالبِ نوشته
" اولین کسی که از خانه روی می‌گردانَد "
" چیزِ تازه‌ای مثلِ پُختنِ غذا "
- - -
امیر قاضی‌ پور




پیوست: در پی یک‌ مشاجره حالم بد بود. نوشته محمدزاده پدرام را خواندم. شفاف و زلال. برهم کُنش‌های من. چه کسی چه کسی را برپا می‌کند. هی! اعلام می‌کنند موافق هرگز فراموش نمی‌شود!


■ یادداشت محمدزاده که حالمو خوب کرد:


ارواحِ گوشتی

با فراموشی به دنیا می‌آییم. برای تجربه‌ای جدید. همه یِ ما چند بار زندگی کرده‌اند. ارواح ما یا در واقع مجموعه‌ای از اخلاقیات و اعتقادات ما به اشکالِ مشابه در ملل و مکان‌ها و زمان‌ها و گاهن گونه‌های هوشمند مختلف در فضا_زمان_مکان زمینی و فرا زمینی وجود داشته‌اند. مطمئنن هر زیست اما تجربه‌ای به آن روح و آن مجموعه اعتقادات افزوده می‌کند که مفید است. نیرویی می‌دهد که زندگی می‌دهد به ایده‌های مختلف. ماها ایده‌های گوشتی متحرک هستیم با قوانین و درونیات و اصول و اعتقادات و ضد اعتقادات و ضد قوانین و بیرونیات و ضدِ اصولِ خودمان. این است که ما را می‌سازد و قلمرو و مرز ما را مشخص می‌کند و مغزمان است که این آگاهی و روح را درونِ خود حل می‌کند به فراتر از بدن و گوشت و دیده‌ها و شنیده‌ها فکر می‌کند و می‌رسد. یعنی وقتی گوش داریم و بدن به فراتر از این ها فکر می‌کنیم و وقتی ارواحِ سرگردان هستیم به گوش و بدن و خوردن و حس کردن یک بوسه یا یک باد لای منافذ پوست فکر می‌کنیم!


بدنِ زن و تنانگی در هنر ، شعر و سینما



تو جلسه سینماشعر، از تنانگی در شعر و هنر گفتیم. از فیلم من تو او مرد او زن از شانتال آکرمن مثال زدم و بحث کردیم. به شعرهای الهام ملک‌پور و سوده نگین‌تاج ارجاع دادم از بابت تنانگی. الان یادداشت دانیال زین‌العابدینی را دیدم که به تنانگی در فیلم‌های اولیویه آسایاس و سریال او Irma Vep بدرستی اشاره کرده بود. یادآوری خوبیه. در ارتباط با تنانگی در هنر، شعر و سینما ، جلسه سینماشعر را در فایل‌های صوتی کانال شعر بی پایان بشنوید. و اشاره بجایِ دانیال زین‌العابدینی را همین جا در وبلاگم خانگی میکنم.

جلسه هشتم سینماشعر، یک شنبه 1402/3/14
امیر وزین با امیر قاضی‌پور

1_تنانگی چیست؟
2_شعرِ زَن یا شعر خودش زَن است
3_دو آلیسم از کجا می‌آید
4_تفاوت خوانش وجود شناسانه و فاشیستی از  زن زندگی آزادی
5_سرعت مَتن و متن کُند
6_ شعر خوانی امیر قاضی پور به همراه خواندن اشعاری از سوده نگین تاج ، فرناز جعفرزادگان و الهام ملک پور
7_تجربه خوانش 
8_ تفاوت نیروی تاریخی مَتن با فاعلِ شناسا
فایل صوتی :
بخش اول گفتگو
بخش دوم و آخر



و یادداشت دانیال زین‌العابدینی 

اولیویه آسایاس تمایل دارد شخصیت‌های زن خود را با یک امر نامرئی، ناشناخته، جهانی زیر‌زمینی و خطر مواجه کند. منظور این نیست که شخصیت‌ زن به بدنی تبدیل شود که قرار است زجر بکشد (کاری که لانتیموس به‌طرز سطحی انجام می‌دهد)، بلکه زن بدن فعالی‌ست که قادر است زمان را وارد اندام و حرکات خود کند و دال‌و‌مدلول‌های ژنریک را با تنانگی خود نمایش دهد. گویی جهان هادس (جهان مردگان و زیرزمینی در اساطیر یونانی) این زنان را به خود فرامی‌خواند. امری فنتستیک‌/fantastic که قرار است این بدن‌ها را به فضاهایی سوق دهد که گمان نمی‌کردند. زنانِ آسایاس صدای ارواح را می‌شوند (خریدار شخصی)، به‌طور نامرئی میان‌ دیوارها و سطوح می‌رقصند (ایرما وپ)، بدن‌شان در تجسدی ژنریک، تمام تجسدهای پارانوئید و خشونت را حمل می‌کنند و توامان به تصویری واقعی و ناواقعیت جسمانی تبدیل می‌شوند (دیمون‌لاور). در سینمای آسایاس، برخلاف مردان اخته و خنثی، فقط زنان‌اند که کیفیتی فیلمیک، متاسینمایی، جادویی، غیراین‌جهانی و سوبژکتیو دارند.