«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

شبانگاه و روز فرقی ندارند. چیز یکسانی است


گرچه نیم‌شب باشد، بامداد اینجاست؛ گرچه سحر می‌آید، اکنون شامگاه است.


شبانگاه و روز فرقی ندارند. چیز یکسانی است که گاه شبانگاهش می‌خوانند و گاه روز. آنها یک چیزند.

کسانی که کتاب " دائو د جینگ " را خوانده‌اند، با کتاب " ذهنِ ذن، ذهن آغازگر" که تصویرش را می‌بینید نیز کاملن ارتباط برقرار می‌کنند. زندگی مراقبه است شعر مراقبه است. رغبت به مراقبت. نویسنده این کتاب هیچ جای کتاب از " دائو" و "دائو د جینگ " حتا نامی نمی‌بره، اما این کتاب ۱۰۰درصد با دائو پیوند دارد. بیست و یکبار این کتاب توسط نشر بیدگل چاپ شد تا بالاخره این کتاب را خریدم






از تعارض با کُلِ هستی رسیدم به یگانگی با تمامیتِ هستی


از زمانِ نوجوانی و تین‌ایجری باور داشتم که زندگیِ شاعر از تعارض با کُلِ هستی آغاز می‌شود. این نگاه اشتباه نبود. اما تاثیراتِ خواندنِ کتاب "دائو د جینگ " و کتاب‌های اکهارت تُله ، یگانگی با تمامیتِ هستی را در وجودم تقویت کرد. مثلِ تصویری که‌ ویم وندرس در فیلم روزهای عالی( Perfect Days )‌ ، از یگانگی با تمامیتِ هستی بدست می‌دهد. من دیگر شاعرِ ذهنی نیستم. گسسته و جدا جدا نمی‌بینم.
فریدون رهنما در فیلم پسرِ ایران از مادرش بی اطلاع است، گلایه داشت: " با این بیگانگی. بیگانگی در مغز و دلمان. همه از همه جدا " . روحِ رهنما را احضار می‌کنم. بله! بقول نویسنده‌ای: ادغام شدنِ تدریجیِ شاعر با کلِ طبیعت. وقتی خودت زندگی و حیات هستی، نمی‌گی زندگیِ من هستیِ من. بله ، یک=همه




بگذارید دائو در زندگی‌تان حضور یابد


از رو رنج گران می‌بریم که ما را خودی است.
اگر ما را «خود» نباشد، رنج‌مان از چه باشد؟
اگر با جهان یگانه شویم
پس آن گاه جهان در ما باشد.
اگر جهان را دوست بداریم هم بدان‌گونه که خود را
پس آن گاه جهان فقط در خود ما باشد


فیلم روزهای عالی( Perfect Days)، با «دائو» پیوند کامل داره. کسانی که کتاب «دائو دِ جینگ» را خوانده‌اند کاملن درک می‌کنند. یگانگی با تمامیتِ هستی در فیلم روزهای عالی از ویم وندرس. روزهای عالی با آثارِ اکهارت تول: " سکون سخن می‌گوید ، زمینی نو و نیروی حال " نیز پیوند داره. اکهارت تُله یا اکهارت تول در گفتار و نوشته‌هایش با دائو پیوند کامل داره. اکهارت تول پیرو دائوست . دائویِ بی‌نام و تعریف نشدنی . "دائو چیزی جز تجربه روزمره‌یِ انسان نیست" . وقتی از استاد کُهنی پرسیدند مقصودش از این حرف چیست، گفت: " وقتی گرسنه‌تان باشد غذا می‌خورید، وقتی که تشنه‌تان باشد آب می‌خورید، وقتی هم دوستی را ببینید سلام می‌کنید. ".
خوبی دائو این است که ننامیدنی‌ست. به دائو نمی‌شود نامی داد. بی‌نام است.



از شعرِ پاریس تگزاس تا شعرِ Perfect Days


از شعرِ پاریس تگزاس

تا مراقبه و سکون و سکوت فیلم-شعر Perfect Days
این من باید محو شود و خودی وجود ندارد
یکی شدن شخصیت اول فیلم Perfect Days با طبیعت
درست مثلِ نظرات اکهارت تُله
ممنون آقای ویم وندرس