آنچه ما باید از خود سلب کنیم ، نیروی دم زدن از " من " است . این من باید محو شود ، باید "وا-آفریده " شود . این که ما مرکز عالمیم و بود و نبود هر چیز دیگر وابسته به هدفهای ما ، خوشیهای ما و رنج ماست نگاه نادرستی است . کنار نهادن این نگاه خود نوعی مُردن است ، " بنیادیتر از مرگ جسم" ، اما مرگی که در پیاش قیامت میشود؛ ولی ما در حالت اعراض از دنیا این را تشخیص نمیدهیم که قیامت به پا شده است
سیمون وِی . شاعر و فیلسوف
فارسیی هومن پناهنده
آنکه بودن به ما میبخشد در ما این را میپسندد که پذیرای نبودن شویم : 《 و آن هستیای را که به ما میدهد مدام از ما طلب میکند. 》
از شعرِ پاریس تگزاس
تا مراقبه و سکون و سکوت فیلم-شعر Perfect Days