از تنِ اوست
جانش را در فاصله میدید
شاخه یِ به هم پشت
طرحِ لبخند افتاده رویِ خاک
اگر شبهایِ آخر
با صدایِ نزدیک
نزدیک در میانِ سنگهایِ پاره
- - -
امیر قاضی پور
■ سیمون ویِ عارفمسلک به دوستی در قارهای دیگر نوشت «بیا به این فاصله عشق بورزیم، فاصلهای که به تماموکمال در تاروپود دوستی تنیده، چراکه آنهایی که یکدیگر را دوست ندارند فاصلهای بینشان نیست.»
از تنِ اوست
جانش را در فاصله میدیدتو با اثر [یا شعر] خویش اعلام خواهی کرد که جهان را در فاصلهای از خود نگه داشتهای . - استفان مالارمه
جانش را در فاصله میدید
سالها پیش ، میخواندم فلان منتقدِ سینمای آمریکا در فلان ایالت آمریکا نیست؛ چون وقتی داره نقد میکنه نباید و نمیخواد جایی باشه که فیلمساز هم اونجاست . منتقد فاصله میندازه بین خودش و فیلمساز تا خطا نکنه و بتونه نقد و تحلیل کنه . در رُمانِ " بارون درختنشین " که فاصله گذاری از همان ابتدای زندگی شروع میشه تا لحظه مرگ .
امیر قاضی پور :
از تنِ اوست
جانش را در فاصله میدید
شاخهی به هم پشت
طرحِ لبخند افتاده رویِ خاک
اگر شبهایِ آخر
نزدیک
نزدیک در میانِ سنگهایِ پاره