شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت
شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت
یک شعر یک خوانش
شعری از امیر قاضیپور ✔️
آنها وقتی سرگرم آشپزیاَن
بر لبها و چمنها
با کلاههایی به شکلِ بوق!
با کلاههایی به شکلِ بوق!
داشتنِ هشت زبان و قلب
آنها شادی را لب میزنن
نوزادهای غیرترسناک
آنها اشک میریزن به واسطه هشت زبان
آنها اشک میریزن به واسطه هشت زبان
قلبها و عاجهای خوب
برگشتناپذیر / تبهایی که بدنها
گربههای شاداب
چه دعاهایی داشتن اگر قلب داشتن
آدمها / و از گشودنِ شبنم
لبها / یک روز / از بینِ / داشتن
باریک و مسخره
نوزادهایی که
لاستیک و گربهها را نمیجَوَن
■ خوانش امیر وزین
بر شعر بالا :
امیر جانِ قاضی پور ، چیزی که شگفت زدهام میکنه اینه که طرفِ مونتاژ و اپیزود اپیزود کردنِ نوشتار نمیری، اتفاقن احترام میذاری به این که تمام اصوات با ذره ذره گسستی که از مونتاژ ایجاد کردن شنیده بشن آرایشی جمعی، ناتوان کننده و سرخوش کننده و بی کارکرد به ما بِدن