یک شعر یک خوانش
شعری از امیر قاضیپور ✔️
لثهها ماهیها
شعری از امیر قاضی پور
سطح و ریزشِ آب
لب و دهان
بی خود نفت ریختن لبها
آب شدنِ آبهایِ تمیز
"خوردگی"
لب هایِ شیرینی خورده
و سطح و آب
گُدازههای روشنِ آب
لب و دهانِ پاک نشده
از سطح و لب و دهان
دارویِ ریزشِ مو
آتش فشانها
نگاه مجتبا حدیدی به شعر بالا :
هگل گفت انسان اساسن آفریده ی امیال است/میل برای چیزی که از بقا فراتر میرود و ارزشمندتر از شادکامی حسی است/من آن را آزادی انضمامی میدانم که در شعر تو منضم شده به «رسمیت شناختن خود»،به خود بودن،به فایق شدن بر بیگانگی و نشان دادن اهلی شدن به دیگری،یک نوع خود تحقق شده گی که احتمالن در آن وجه انسان ب ضدمادهای به نام «حقیقت» نیز دست یافت و به حضورش پی برد/عرفان و تصوف تو کاملن شخصی است و با پی بردن به نوع اندیشهات در شعرت میتوان تو را رفیق نامید/نمیتوانم دیگر نخانمت امیر
با چَشمِ دشواری
که وسطِ زمین و هوا هست
با پاککُنِ خیلی سفت
صندلی سومی زیادی بود در تمامِ شب خالی
تمامِ شب، مبلها فرو رفتهاند
و احوالِ کریستال را میپرسند
ماشینِ تحریر
فنجانِ کثیف
فرزانه مرادی با چَشمهایِ ضعیف
Odeso7
لکه کوچکِ گردگیری
هر دوازده دسته عینِ همدیگر است
- - -
امیر قاضیپور
مجتبا حدیدی : در شعر امیر قاضی پور همیشه یک رویداد هست که خط اصلی متن را بیان میکنه. مثلن شعری داشتی که هنوز یک بخشی از اون یادمه "برایم چنگ و سم بیاور" آنجا "رویداد" یک "فاجعه" است که در متن اتفاق میافته و حد پایداری مخاطب برای شنیدنش تبدیل به یک ضریب مقاومتی میشه.مخاطب خاص با هر بار شنیدنش در خود اون متن دوباره پایداری میکنه و متن حالت تقابلی پیدا میکنه.شعر هولدرلین فقط از این ماهیت خاص برخورداره، البته تا اونجا که من میدونم .
...............................
شعری از امیر قاضی پور
ضربدر زدن ضربدر زدن
لالهها در وهله یِ اول
خون از بدنم میرفت
جعبه فقط آینه
بازیافتت چروک یافته / بدن،رفته درخت،جاودانه
از میانِ انگشتانم ضربه زدنِ هوای تازه
آن ها حتا توی آن تُنگ شیشهای حتا ماهی نیستند
تشدید نیست در میانِ انگشتانم در میانِ مه
دندانهایِ زرد از میانِ اکسیژن،
تنم را به جراحان بسپر / مرا تسخیر برایم چنگ یا سَم بیار
تمام روز بمیرن خوراکیها تمام روز لاتین هجاهای نامفهوم
کلیسایِ یک درخت
داربستهای نادیده / بلوایِ سبزها
بی رنگ مثلِ پوستِ دهان
ماهی هم بی رحم است
شاتوت هم غروبها را رنج میبرد
رنگ پریدگیِ شاتوتها دیدنی نیست
خونِ همه از بدنشان
مهم نیست بشقابهایِ بیمارستان نفسِ مُردگان داشته باشد
میل به کشته شدن
در آب، جیغ میکِشن
آهنها / و چشمانِ اسبها
اطاقها و تنها پلک زدن
همه چیز در فضایِ اسمها و اطاقها نیست
در این میان بشکهای که در نزاع رویِ بدن نمیافتد
ضمایر، همیشه در گلبرگها هستن
تا از خود بیرون بیاییم.
در دیگران بیایم
در لثه های آدم ها؛ماهیها
ماهیها لثههای آدم
ادامه دادن در حالتِ ساکن
برپا، برجا
- - -
امیر قاضیپور
خوانش شعر بالا :
اهمیت شعر ، در تکیدگی و ایجاد فضاییست که به روایت کردن و ادامه دادنِ یک معنا و مفهوم کلی اعتنایی ندارد. مثل شعرهای سیلویا پلات - پلات متقدم و عاشق طبیعت وحشی آمریکا - سطرها از شگفتی و خلا موج میزند و رانهای داروینیستی به همراه یکجور شادی طبیعت گرایانه به سطح میآید و میترکد و محو میشود و بی مهابا آینده در دل گذشته سقوط میکند. درست مثلِ اسبی که جنین و جفتاش را با کیسه یِ پاره شده به دنبال خود میکشد و بی توجه به آن همه خونریزی ، در علفزار مشغول چرا میشود. تصویرسازیها حداقلی ست و در زمانهای مصرف شده پناه گرفته است. تنازع بندها چونان زنجیرهای از اتفاقاتِ نیفتاده به غریبگی و تک افتادن کلمات در جملات دامن میزند: " در این میان بشکهای که در نزاع روی بدن نمیافتد/ ضمایر ، همیشه در گلبرگها هستن / تا از خود بیرون بیاییم." اینجا نقطه یِ صفر مرزی هر کنش و واکنشی ست و پانتومیم کلمات ، اشارتگر حد اعلای یک بلاغت جسمانیِ انکار شده و نامرئی ست.
امیر قنبری . منتقد شعر
نگاهی به یکی از اشعار امیر قاضی پور
مرا ببخشید که این قدر فشردهام
این تا تو روز.
به نام یک روشن
مثلِ خودم.
این تا تو را نداشت
وقتی که نه پاک میشوم.
نفر اول است مجموعِ خودم
- - -
امیر قاضی پور
خوانش الهام ملک پور
از شعرِ بالا
۱/ به نظر شعر ایدئولوژی زده است و به رغم تمام فرافکنیهای نویسنده و نوع خاص نوشتار این مسئله به چشم میآید.
۲/ این شعر با شعریت رویایی-به خصوص در لبریختهها-در گفتگو است. شاید این تجدید خاطره، بیشتر به خاطر وجود سطر اول و سطر چهارم-که حلقههای بازشونده ی زمانی این شعر هستند-باشد.
۳/ در سطرهای قاضی پور گاهی این اتفاق خوشایند میافتد:
مسافت طی میشود؛ زمان حرکت میکند-بدون توجه به کیفیت زمان و نوع قراردادیاش در متن حاضر _؛انرژی مصرف میشود ولی کاری، بنا به تعریف کلاسیک «کار» در فیزیک انجام نمیشود. ولی دست کم یک چیز کم است و بسیار ضروری به نظر میرسد و آن انرژی پتانسیل و نیز نیروی استاتیک کار است.
«انرژی ایستا» دینامیک کار را بالا میبرد بدون اینکه تحرک را افزایش دهد یا در صورت، تجلی پیدا کند و در رگهای شعر جاری میشود.
۴/روایت در شعر قاضی پور در خور توجه است؛ کلیت امر نشان میدهد که روح روایت در این شعر-در نهایت- خطی است ولی روی این خط دایرهای میغلطد که روایت خطی را طی میکند .مثالها را خود بیابید به خصوص ارجاع میدهم به کار (( شاتوت / شکسته ))
تصور کن یک موج در حال حرکت است.
۵/این شعر بسیار معناگرا است اگرچه نوع نگاشت شعر و صورتبندی جملهها و نیز گزینش واژگان معنا را کمی دور میزند ولی به هر جهت نوشتار پیش رو از معنایی اشباع شده است که به خاطر گستردگی دامنه آن و کم بودن غلظت بطالتش میتوان از آن چشم پوشید هر چند من در تقابل با معناگرایی قرار نمیگیرم و براین باورم که هر چیزی، آنجا شایسته است که به چشم میآید.
۶/و در آخر آن قدر که من سیر کاری امیر قاضیپور را پیش چشم داشتهام فکر میکنم ایدههای تازهای را پیش روی خود میبیند و سعی میکند دریابم چه پتانسیلهایی را میتوانم در شعرش-از آنچه که دارد و میتواند داشته باشد-رها کند تا شعرش به خود برسد.
شعرِ Sweet
در روز، دیر آمده
یکسر، زانو
کوتولهای بوده در گلو.
در برگ چون چراغی خاموش
درختانِ چَشم خواب میمانند.
عصبهایشان کوچک
" نه فرزندی برای تو نیست "
برای عبور به بهترین شکل
از نور، زنده شوی با طنینِ صدا
ماه، رنگِ پوست لیمو میگیرد
آسمان، زیرِ پا / راه راه
اعضایِ گُلها.
" درخت کاری را کرد "
از کار افتاده.
موهایش غرق در رویا
با زیور آلاتِ هیچ دهانی
هستم گُل ها را
شادمانم
متعلق به بی اعتنایی
" چپ و راست پُر از ماهی "
- - -
امیر قاضی پور
دو نظر بر شعر بالا
ریحانه نامدار (درباره شعر Sweet از امیر قاضیپور):
تئاتری است...انگار از پشت بلندگو چیزی را اعلام کنند. این آخری بخاطر ترکیب بعضی از واژههایش مثل: رنگ پوست لیمو گرفتن ماه به جای مثلا ماه زرد یا ماه نقرهای حس سردی را که شاعر مدام اصرار به تلقین آن دارد پذیرفتنی کرده است...این خوب است...خیلی خوب...و این چپ و راست پُر از ماهی عالی است:لحن سرد و گزارش گونهای که حواس را به سمت خودش جمع و تفریق می کند... و ...و...
پدرام محمدزاده ( شاعر) : معیار خوب بودن شعرهای امیر قاضی پور ضد معیار بودنشونه.
تزلزل و خیال و انتزاعِ عجیب
عاشق این شعرم
انتزاع توش حرف اول و اخرو میزنه.
سه دفتر شعرِ امیر قاضی پور
الیت
جانِ پرندهای از حشرههایِ بلند
واسازیِ هوایِ بیرون از خانه
زیباییِ نقص . نقدی بر شیوه شعر نوشتنِ امیر قاضی پور
و کانال شعر و شعرخو انی در تلگرام:
T.me/ghazipooramir