«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

یک شعر دو نظر


با چَشمِ دشواری
که وسطِ زمین و هوا هست
با پاک‌کُنِ خیلی سفت
صندلی سومی زیادی بود در تمامِ شب خالی
تمامِ شب، مبل‌ها فرو رفته‌اند
و احوالِ کریستال را می‌پرسند
ماشینِ تحریر
فنجانِ کثیف
فرزانه مرادی با چَشم‌هایِ ضعیف
                                 Odeso7
   
لکه کوچکِ گردگیری
هر دوازده دسته عینِ همدیگر است
- - -
امیر قاضی‌پور




■ نظر پدرام محمدزاده  ( شاعر و منتقد) بر شعر بالا :
دوازده سطر
 دوازده مردخشن
دوازده کادر
 دوازده کادر
 دوازده جهش
دوازده مرد خشن


مرد خشن مرد خشن مرد خشن مرد خشن مرد خشن مرد خشن مرد خشن مرد خشن مرد خشن مرد خشن  مرد خشن مرد خشن


چطور این همه رو با یه لحن در کنار هم پهن کردی ؟ این برای من سوال عجبییه
شعری برای خود


■ نظر آزاده فراهانی  ( شاعر) :
تصویر استعاری قسمت اول شعر واقعن خوب بود. مخصوصن تمام شب مبل‌ها فرو رفته‌اند و احوال کریستال‌ها را می‌پرسند . خوب تونسته به اون فضای مهمانی با حضور حاضرین غایب هویت بدی.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد