«من تو او مرد او زن »

شعر ، نیروی حال ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر ، نیروی حال ، سکون و... سکوت

شعرِ زَن یا شعر خودش زَن است




1_تنانگی چیست؟
2_شعرِ زَن یا شعر خودش زَن است
3_دو آلیسم از کجا می‌آید
4_تفاوت خوانش وجود شناسانه و فاشیستی از  زن زندگی آزادی
5_سرعت مَتن و متن کُند
6_ شعر خوانی امیر قاضی پور به همراه خواندن اشعاری از سوده نگین تاج ، فرناز جعفرزادگان و الهام ملک پور
7_تجربه خوانش 
8_ تفاوت نیروی تاریخی مَتن با فاعلِ شناسا

جلسه هشتم سینماشعر، یک شنبه 1402/3/14
امیر وزین با امیر قاضی پور در پارک رازی
بخش اول گفتگو
بخش دوم و آخر

این تا تو روز


نگاهی به یکی از اشعار امیر قاضی پور
مرا ببخشید که این قدر فشرده‌ام



این تا تو روز.

به نام یک روشن

مثلِ خودم.

این تا تو را نداشت

وقتی که نه پاک می‌شوم.


نفر اول است مجموعِ خودم
- - -
امیر قاضی پور






خوانش الهام ملک پور
از شعرِ بالا


۱/ به نظر شعر ایدئولوژی زده است و به رغم تمام فرافکنی‌های نویسنده و نوع خاص نوشتار این مسئله به چشم می‌آید.

۲/ این شعر با شعریت رویایی-به خصوص در لبریخته‌ها-در گفتگو است. شاید این تجدید خاطره، بیشتر به خاطر وجود سطر اول و سطر چهارم-که حلقه‌های بازشونده ی زمانی این شعر هستند-باشد.

۳/ در سطرهای قاضی پور گاهی این اتفاق خوشایند می‌افتد:

مسافت طی میشود؛ زمان حرکت می‌کند-بدون توجه به کیفیت زمان و نوع قراردادی‌اش در متن حاضر _؛انرژی مصرف می‌شود ولی کاری، بنا به تعریف کلاسیک «کار» در فیزیک انجام نمی‌شود. ولی دست کم یک چیز کم است و بسیار ضروری به نظر می‌رسد و آن انرژی پتانسیل و نیز نیروی استاتیک کار است.

«انرژی ایستا» دینامیک کار را بالا می‌برد بدون اینکه تحرک را افزایش دهد یا در صورت، تجلی پیدا کند و در رگ‌های شعر جاری می‌شود.

۴/روایت در شعر قاضی پور در خور توجه است؛ کلیت امر نشان می‌دهد که روح روایت در این شعر-در نهایت- خطی است ولی روی این خط دایره‌ای می‌غلطد که روایت خطی را طی می‌کند .مثالها را خود بیابید به خصوص ارجاع می‌دهم به کار (( شاتوت / شکسته ))
تصور کن یک موج در حال حرکت است.

۵/این شعر بسیار معناگرا است اگرچه نوع نگاشت شعر و صورتبندی جمله‌ها و نیز گزینش واژگان معنا را کمی دور می‌زند ولی به هر جهت نوشتار پیش رو از معنایی اشباع شده است که به خاطر گستردگی دامنه آن و کم بودن غلظت بطالتش می‌توان از آن چشم پوشید هر چند من در تقابل با معناگرایی قرار نمی‌گیرم و براین باورم که هر چیزی، آنجا شایسته است که به چشم می‌آید.

۶/و در آخر آن قدر که من سیر کاری امیر قاضی‌پور را پیش چشم داشته‌ام فکر می‌کنم ایده‌های تازه‌ای را پیش روی خود می‌بیند و سعی می‌کند دریابم چه پتانسیل‌هایی را می‌توانم در شعرش-از آنچه که دارد و می‌تواند داشته باشد-رها کند تا شعرش به خود برسد.