عصرِ خلوت در زغالِ انقلاب
کِشتی شکستگان
و نیرنگ پایانِ پاهامان
غرقه در گوش است وقتی گوش اشتباه میکند
صبح هایِ شبانهروز
من از وقتی مهمان دعوت کردم
روح به پهنایِ اندامش
و گوشِ خیلی خطرناکی روبرویِ آینه
نوزادگانِ نو برایِ دیدن
محوری با ردا
رقاصکی که فکر میکند خشکیِ بدن از سینه است
آویزههایِ گیلاس، روح را تک و تنها نمیگُذارد
صنعتگران روحشان را طبلآسا از کیفیتِ گوششان بهتر میسازند
غلتیدن جز خیزشِ اقتدارش
کِشتی شکستگان
و نیرنگ پایانِ پاهامان
غرقه در گوش است وقتی گوش اشتباه میکند
خلوت در نگاهِ دنیا / هیبتِ برون
عصرِ خلوت در زغالِ انقلاب
تو چه گونه میتوانستی ببینی چه لَزِج و چه قدر خوشمزه لمیده است در نگاهِ پیله
"تجلیِ قدرت"
اربابانِ نامی به نامِ "حسِ تهی "
من از وقتی که جلسه گذاشتم اشباع شدم
من از وقتی که جلسه نمیگذارم خالی نمیشوم این جمله نگاتیو یا negative است
- - -
امیر قاضیپور
توهم همیشگی انقلابها این است که چنانکه قدرت به دست قربانیان قدرت، که از بیعدالتیهای فعلی مبرا هستند، سپرده شود آن را عادلانه به کار خواهند برد. اما به استثناءِ انسانهای کاملا مقدس، قربانیان درست به اندازۀ عذابگرانشان آلودۀ قدرت میشوند. شری که در قبضۀ شمشیر هست به نوک آن نیز منتقل میشود. به همین دلیل قربانیانی که به این ترتیب به قدرت رسیده و سرمست تغییرند، به همان اندازه یا بیشتر از آن ، آسیب میرسانند و خیلی زود دوباره به همان جایی سقوط میکنند که پیشتر بودند.
سیمون وِی . شاعر و عارف فرانسوی در کتاب جاذبه و رحمت.
فارسیی : بهزاد حسینزاده