«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

او داراست، بدونِ اینکه مالک چیزی باشد


وقتی مردم برخی چیزها را زیبا می‌دانند،
چیزهای دیگر زشت می‌شوند.
وقتی مردم برخی چیزها را خوب می‌دانند،
چیزهای دیگر بد می‌شوند.
بودن و نبودن یکدیگر را می‌آفرینند.
سخت و ساده یکدیگر را پشتیبانند.
بلند و کوتاه یکدیگر را تعریف می‌کنند.
پستی و بلندی به یکدیگر وابسته‌اند.
قبل و بعد به دنبال هم می‌آیند.

بنابراین فرزانه،
بدونِ انجام دادنِ کاری عمل می‌کند
و بدونِ به زبان آوردنِ کلمه‌ای آموزش می‌دهد.
اتفاقات رخ می‌دهند و او به آنها اجازه روی دادن می‌دهد؛
چیزها ناپدید می‌شوند و به آنها اجازه‌ی از‌بین‌رفتن می‌دهد.
او داراست، بدونِ اینکه مالک چیزی باشد
وقتی کارش به پایان می‌رسد، آنرا فراموش می‌کند.
به همین دلیل همیشه جاوید باقی می‌ماند.



بگذارید دلتان آرامش یابد


ذهنتان را از همه‌ی افکار خالی کنید.

بگذارید دلتان آرامش یابد.
ناآرامی موجودات را بنگرید
و بر بازگشت‌شان تعمق کنید.
همه‌ی موجودات این جهان
به خاستگاهی یگانه بازمی‌گردند.
بازگشت به این خاستگاه آرامش یافتن است.
اگر آن را نشناسید،
در اندوه و سردرگمی به این طرف و آن طرف می‌خورید.
اگر بدانید از کجا آمده‌اید،
به طور طبیعی بردبار می‌شوید.
بی‌نیاز، شادمان،
مهربان همچون مادربزرگ
و باشکوه همچون پادشاهان می‌شوید.
غرق در حیرتِ تائو
از آنچه زندگی برایتان به ارمغان می‌آورد خوشنودید
و چون مرگ فرا رسد، آماده‌اید.








متنِ بالا از کتاب تائو تِ چینگ ( tao de ching) ، نوشته لائو تزو ( lao tzu) با ترجمه فرشید قهرمانی از نشر‌مثلث ( چاپ سی و‌سوم، ۱۴۰۳) استخراج شده است. " دائو " یا " تائو " به معنای راه و طریقت است.  کتابی ساده و عمیق درباره آیینِ کشورداری و هنرِ زیستن که با زبانِ شعر ، همراه شده است. راهنمایِ هنرِ زندگی و خِردِ ناب در هشتاد و یک پند و اندرز به زبانِ نظم و شعر . انگار این کتاب در همین لحظه حال نوشته شده است و تازه است. کتابی که برای تمام انسانها خواندنش مفید است. این کتاب باعث شد سرگشتگیِ من کمتر بشه . فضایِ خالی و تُهیایی که دارد، فوق‌العادست.  من را خالی کرد از فکرهای بیهوده. خالیِ خالی. بعد از خواندنِ عهد عتیق، عهد جدید، زبور مانوی و ...اَوِستا ، در طی سالها ، سرگشتگی من افزوده شد. کتاب دائو دِ جینگ ، این انباشت بی‌هوده  را به کل خالی کرد.
این کتاب را علاوه بر فرشید قهرمانی، مترجم و شرق‌شناس عزیز آقایِ ع.پاشایی نیز با عنوانِ

" شنیدن از دائو دِ جینگ " در نشرِ کارگاه‌اتفاق منتشر کرده است. ع.پاشایی علاوه بر کتاب کاغذی، این کتاب را بصورت کتاب‌صوتی نیز خوانده است. صدای ع.پاشایی شنیدن دارد. با کلمه " دائو "  بیشتر مانوس هستم تا ترجمه " تائو " از فرشید قهرمانی. هر دو مترجم، روان و سلیس ترجمه کردند. همه چیز دائویی است یا می‌تواند باشد. شعر ما شعر جهان و ایران نیز دائویی است یا می‌تواند باشد.

ع.پاشایی در ترجمه خودش آورده است: "دائو چیزی جز تجربه روزمره‌یِ انسان نیست" . وقتی از استاد کُهنی پرسیدند مقصودش از این حرف چیست، گفت: " وقتی گرسنه‌تان باشد غذا می‌خورید، وقتی که تشنه‌تان باشد آب می‌خورید، وقتی هم دوستی را ببینید سلام می‌کنید. ".
خوبی دائو این است که ننامیدنی‌ست. به دائو نمی‌شود نامی داد. بی‌نام است.