«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

گوش دادن بدونِ قضاوت


۱. آدمی که گوش بده بدونِ قضاوت و داوری و مثلِ رودخانه زلال و صاف باشه، کنارِ دستم ندارم. تنهایِ تنها. زندگی بدی ندارم. اما تنهایی اذیتم میکنه. هنرِ گوش دادن به یکدیگر بدونِ داوری و ابرازِ عقیده کردن . کسی هست؟ باید باشه

۲.بی‌حوصلگی. انسان هیچ چیز را آن‌قدر تحمل‌ناپذیر نمی‌داند که بودن در وضع آرامش کامل، بی‌هیچ شور و هیجان، بی‌هیچ مشغولیت، بی‌هیچ سرگرمی‌ و انصراف خاطر، بی‌هیچ کشش و کوشش.
پس از آن است که با هیچاهیچی، تنهایی، نارسایی، وابستگی، درماندگی، تهیگی روبه‌رو می‌شود.
و به یک‌باره از ژرفای روح او ملالت، دلتنگی، افسردگی، آزردگی، بیزاری، یاس غلیان می‌کند. - بلز پاسکال . فارسی‌ی اکبر معصوم‌بیگی

۳. سکون ، هدف، راحتی، وسیله

۴.‌ "دائو دِ جینگ " در همه جا هست. ناپیداست. نامی ندارد. لفاظی‌ و بازی کردن با کلمات کافیه. دائوی بزرگ.
تُهیا: خالیِ خالی بدونِ تقدس