بیرون میروی در خیابانهای روشنِ روشن پرسه میزنی. بالا میروی به اتاقت، لُخت میشوی، به درونِ ملافهها میسُری، چراغ را خاموش میکنی، چشم هم میگذاری. ساعتی است که زنانِ زود رَخت کندۀ رویا دورت جمع میشوند، ساعتی است که منگِ کتابهایی هستی که صد بار خواندهای، ساعتی که صد بار چرخواچرخ میزنی بییافتنِ خواب.
مردی که خواب است ( The Man Who Sleeps)
ژرژ پرک ( Georges Perec)
فارسی یِ: ناصر نبوی
خوابم نمیبره. از این تصاویرِ آدمهای سیگاری بدم میآد. بعد از درگذشت دیوید لینچِ فیلمساز- که علتش چند دهه سیگار کشیدن اوست، باز هم اینترنت پُر شد از تصاویرِ David Lynch با سیگار! ... بابا جان! لینچ بر اثر چند دهه سیگار کشیدن جانش را از دست داد. بازم تصویر سیگار کشیدن او را به اشتراک میگذاری!
چطور آدم باید بفهمه مصرف الکل و مشروبات الکلی و سیگار مضره. به خودت فقط آسیب نمیزنی به میلیونها نفر هم آسیب میزنی.
سلسله مراتب بدون سلسله مراتب
ترجیح بدون ترجیح
هر وقت بخودم میگم دیگه کتاب جدیدی نمیخرم، کتابی مثل مردی که خواب است اثر ژرژ پرک درگیرم میکنه و باهام پیوند داره.
ما فقط کتابهایی نداریم برای گذاشتن لای کتابهای دیگر
معرفی کتاب مردی که خواب است
روزی پاسکال گفته بود «آیا آدمی میتواند پانزده دقیقه در اتاقی بنشیند و هیچ کاری نکند؟» نه اینکه در جهان و زمانهی هیاهو، سختترین کار ممکن، ایستادن بر سکون مدام و بیوقفهی کاریست که فقط آدمیست با ذهن و بدنش. این اما یک انتخاب است، انتخاب نشستن، راه رفتن، ایستادن و خوابیدن، برای انجماد خود و طرد دیگری/ دیگران! «مردی که خواب است» ژرژ پرک، شرح، توضیح و توصیف چنین وضعیتیست؛ مردی که روزی به ناگه دیگر هیچکاری نمیکند، جز تلاش برای فهم اجزای مهم «هیچ کاری نکردن»، از جمله چرایی فاصلهی میان چشمها و ابروها، سنگینی سرش، شش جوراب راکد در تشت آب، کرختی پاها، سیگار نصفهی خاموش شده در زیرسیگاری، و البته کشف این نکته که «دلت نمیخواهد کسی را ببینی، حرف بزنی، فکر کنی، بیرون بروی، تکان بخوری.» این نوعی پشت کردن به همهچیز و ایستادن بر سر رادیکالترین کنش انسانیست، در دورانی که از تو میخواهد چنان باشی که خودت و جهان بیهیچ پذیرشی ازهم دور شوید! کتاب مردی که خواب است، رمان درک امکانیت با هیچکس نبودن ازجمله با خود نبودن است؛ امتحان ندادن، کلاس نرفتن، معاشرت نکردن، بیمکالمه، بی لمس، بی پرسش، بی پاسخ و ... «در گذر ساعتها و روزها و هفتهها و فصلها از همهچیز دل میکنی، از همهچیز میبری. گاهی بفهمینفهمی با نوعی مستی درمییابی که آزادی و بار هیچچیز نه خوشایندت است و نه ناخوشایندت.»
درباره ژرژ پرک
ژرژ پرک (به فرانسوی: Georges Perec) (زادهٔ ۷ مارس ۱۹۳۶ در پاریس – درگذشتهٔ ۳ مارس ۱۹۸۲ در ایوری سور سن) رماننویس و فیلمساز معاصر فرانسوی است. پرک عضو انجمن ادبی اولیپو بود.
ترجمۀ پیش رو گام تازهای است در جهت شناساندن پرک به مخاطبان فارسیزبان.
مردی که خواب است | ژرژ پرک | ترجمۀ ناصر نبوی | نشرنو، چاپ سوم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۲۷ صفحه. ۱۵۰ هزار تومان
همه چیز را باید یاد بگیری، هر آنچه را که نمیشود آموخت: تنهایی و بیاعتنایی و شکیبایی و سکوت.
جملات بالا از کتاب مردی که خواب است ( The Man Who Sleeps ) اثر ژرژ پرک (Georges Perec) است که با ترجمه ناصر نبوی از طرف " نشر نو " در ایران منتشر شده است. از سالها قبل منتظرِ ترجمه فارسی این رمانِ خاص بودم. خودمو در پیوند با این شاهکارِ ژرژ پرک میدیدم. داستانِ شاعرانهای که ابتدا فیلم اقتباس شده از آنرا با همان نام " Un homme qui dort " دیدم. یک فیلم-شعر با حال و هوایِ کافکایی. فیلم مردی که خواب است را برنار کوئیزان ( Bernard Queysanne) با همکاری ژرژ پرک کارگردانی کردند. و حالا در ابتدای سال ۲۰۲۵ چه Surprise عالی. در حالِ خواندنِ کتاب مردی که خواب است هستم.