«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

در میانه‌ی رخدادهای هر روز دنیا، ببین، چگونه پایان‌ها به آغازها تبدیل می‌شوند



خود را خالی و رها کن،
بگذار قلبت آرام بگیرد
و در میانه‌یِ رخدادهای هر روزِ دنیا،
ببین، چگونه پایان‌ها به آغازها تبدیل می‌شوند
همه چیز در حالِ تغییر و شکوفایی است
و از شکلی به شکلِ دیگر تبدیل می‌شود،
اما در نهایت همه چیز به مبدا باز می‌گردد
به آنچه هست و خواهد بود
بازگشت به ریشه به معنای دستیابی به آرامش است
دستیابی به آرامش به معنی رسیدن به هدف
رسیدن به مقصد یعنی جاودانگی،
و شناختِ جاودانگی همان بینشِ درونی است
لیک، بدونِ درکِ این چرخه، فاجعه‌ها تکرار خواهند شد
شناخت جاودانگی و ژرف‌بینی، انصاف را به همراه دارد
انصاف والاترین بزرگ‌منشی است




لائو زه ( Lao Tso )





هر روز یک نوسازیه


این تا تو روز.

به نام یک روشن

مثلِ خودم.

این تا تو را نداشت

وقتی که نه پاک می‌شوم...





خودانگیختگی
تلالو . درخشش
خالی شدن
و دائو







و یک شعر عاشقانه

مرا هم‌چنان در نیرومندترین لب‌هایت
اضطراب   و درخشش
و تنهایی
           و غبار
یک انتظارِ ابدی، در ماسه ها و دریاها هست
در ناشناس بودنِ ابعادِ سکوت!
و بستنِ دخمه‌ها

مرا همچنان در نیرومندترین لب‌هایت...

امیر قاضی پور . صبح‌های شبانه‌روز