«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

آزادی همه جا آزادی است


دیگر هیچ چیز صدای جویبارهامان را نخواهد پوشاند
و ما از هر سو روان هستیم.
از هر سو به هم می‌پیوندیم
پرومته پهلوانتان آتش را از ایزدانتان رُبود . و ما آتش را از شما و هر ایزد دیگر می‌رباییم و سرزمین‌‌مان را رها می‌سازیم

آزادی همه جا آزادی است.
این ابری است همیشه به راه و همیشه آبستن.

ما شوریدیم همان‌گونه که شما شوریدید
اما درفش چرمین شورش ما به زیور بدل شد .
آنگاه شورش شما بود که ما را به خود آورد.
بشود که شورش ما نیز شما را به خود آورد.

از متنِ فیلم بی‌همتای " پسر ایران از مادرش بی‌اطلاع است " اثر زنده جاودان فریدون رهنما




بقول هنریک ایبسن : روحِ حق روحِ آزادی، اینها ستون‌های اجتماع هستند 




هشت مارس روز جهانی زن



« زن»

زن! به سختی می‌توانم بیان کنم
احساسات پیچیده‌ام را و فقدان فکرم را
جدای از همه این‌ها همیشه من وامدار توام
و زن! سعی خواهم کرد بیان کنم
حس‌های درونی‌ام را و حس تشکرم را
به دلیل این که معنی موفقیت را به من فهماندی

زن! می‌دانم که می‌فهمی
کودک کوچک درون مرد را
لطفن یادت باشه که زندگی‌ام در دستان توست
و زن! مرا نزدیک قلبت نگه دار
گر چه فاصله نمی‌تواند دورمان کند
جدای از همه این‌ها، این موضوع در ستاره‌ها نوشته شده

زن! بگذار توضیح بدهم
منظورم هیچ وقت ایجاد غم و درد در تو نبوده
پس بگذار بگویم و بگویم و بگویم
که دوستت دارم
الان و همیشه
دوستت دارم
حالا و همیشه
دوستت دارم
حالا و همیشه
- - -
از ترانه‌ای با صدای جان لنون