«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

پاهای لُخت و آلبوم کودکی




تصویر: حیاط خانه کودکیم که پُر از گل و گیاه بود . در محله شاپور تهران کوچه وزیر‌نظام .
بقول شعرم : نبض میانِ شاخه‌ها
و پاهایِ لُختش در پنج بعدازظهرِ کوه‌سار




خلوت می‌شود گاهی که زمین فروشی‌ست
لایِ رفت / می‌گیرد از فرطِ یک کلاه
آرام پیش تُرا در عکسی جوان
اگر دستِ خودم / به اضافه‌یِ آبی

یک رفت به رویِ ساحل
بالا نمی‌رود
جان را می‌گیرد

هم تحریر راه را می‌برد
یک رفت به روی ساحل
- - -
امیر قاضی‌پور



شلوارک پوشیدن مردها و پسرانِ جوان.  زنان و دختران‌ و زن‌زندگی‌آزادی...
نبض . جریان داشتن

تابستان و رها شدن در آب




تصویری از دورانِ کودکی‌ام  ، که در حوض کوچک خانه در محله شاپور تهران ، شنا میکردم، یا درست‌تر آب ‌بازی میکردم. انگار هنوز هم لحظه حال است. جاری شدن و جریان داشتن. 


فراتر از حوض ، شعر "رهایی در آب" را در زیر ببینید:


رهایی در آب


یک گام / " آبِ رودخانه از سد می‌گذرد "
قطره قطران
سدِ آب تمامِ رودخانه را تَه می‌گیرد
سُرسُره می‌خورم از آب
به رویِ سیروان رها می‌شود
گاه آب با پلک زدن به ستوه می‌آید
شُرشُره آب می‌ریزد تویِ دامنِ دخترِ کوه
آب ... جمع شدن
فریادهایی که در گرما چون آب - جمع شدن
ابری شونده
با حقیقت / و آب / ‌پوشیدن
از سودایِ طنین / و داد
قانون " آهسته " از زمان نما
ای جامِ تاریکِ انگشتانِ باز
سکونِ شب
سکونِ آب
ناخنِ کیست که می‌ریزد
رویاىِ آب
ای جام‌هایی که در فضا وجود دارد
- - -
امیر قاضی پور