تصویر: حیاط خانه کودکیم که پُر از گل و گیاه بود . در محله شاپور تهران کوچه وزیرنظام .
بقول شعرم : نبض میانِ شاخهها
و پاهایِ لُختش در پنج بعدازظهرِ کوهسار
خلوت میشود گاهی که زمین فروشیست
لایِ رفت / میگیرد از فرطِ یک کلاه
آرام پیش تُرا در عکسی جوان
اگر دستِ خودم / به اضافهیِ آبی
یک رفت به رویِ ساحل
بالا نمیرود
جان را میگیرد
هم تحریر راه را میبرد
یک رفت به روی ساحل
- - -
امیر قاضیپور
شلوارک پوشیدن مردها و پسرانِ جوان. زنان و دختران و زنزندگیآزادی...
نبض . جریان داشتن
تصویری از دورانِ کودکیام ، که در حوض کوچک خانه در محله شاپور تهران ، شنا میکردم، یا درستتر آب بازی میکردم. انگار هنوز هم لحظه حال است. جاری شدن و جریان داشتن.