«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

یک لیوان آب


چه طور عکس‌ها باشد

پاروهایم را قایم می‌کنی
گدایی را که پس زده‌ای
شاید لنگه یِ دیگری را پیدا کنی
ناخن‌هایش به سایه‌ام می‌آید
یک گیلاس آویزان رویِ آب
رد خورَش نیست
"دریایی که قایمش می‌کنی"
بویِ ماهی پس می‌دهد
با خود ببرید به گوشه یِ دنج
"درست هجاهایِ کمتر"
پیراهنم را دوخته‌ام
- - -
امیر قاضی پور


تصویر : از فیلم High Art




کانال شعر و شعرخوانی در تلگرام: 

T.me/ghazipooramir




برای گذشتن از خیابان ، شاتوت می‌خورم



فرو-تن   بلندتر از آهک
برای گذشتن از خیابان ، شاتوت می‌خورم
شیشه‌های یخ / آبشار ..." قرینه "
لیوان‌هایی که با مَته سوراخ می‌شَوَن
دستانِ خودم را بُریدم روی سینه‌اش فشار دادم
برجستگیِ آب . حوالیِ آب
بی‌آب شدنِ انگور . ماهی‌هایِ شیشه
ترسناک‌ترین جایِ جهان برایِ بُریدن و شکستن
وقتی گربه‌ها پیر می‌شَوَن
مرگِ آنیِ سرنشینان بعد از خوردنِ تناوب
لیوانی که آب می‌شود  گردنِ یک پارچ
درختی می‌کارم غیرشخصی
برای گذشتن از خیابان
- - -
امیر قاضی پور