شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت
شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت
فرو-تن بلندتر از آهک
برای گذشتن از خیابان ، شاتوت میخورم
شیشههای یخ / آبشار ..." قرینه "
لیوانهایی که با مَته سوراخ میشَوَن
دستانِ خودم را بُریدم روی سینهاش فشار دادم
برجستگیِ آب . حوالیِ آب
بیآب شدنِ انگور . ماهیهایِ شیشه
ترسناکترین جایِ جهان برایِ بُریدن و شکستن
وقتی گربهها پیر میشَوَن
مرگِ آنیِ سرنشینان بعد از خوردنِ تناوب
لیوانی که آب میشود گردنِ یک پارچ
درختی میکارم غیرشخصی
برای گذشتن از خیابان
- - -
امیر قاضی پور