ترانه چهارشنبه سوری
غروبِ یکرنگی ما سرک کشید تو کوچهها
روزایِ دل مُرده و سرد رفت و به جاش گرمی اومد
اون همه شب سرمه کشید یه بار به جاش سرخ و سفید
از اون همه شب یه رنگ یخ زده حتا دلِ سنگ
آتیشو از تویِ خونه بیار تو کوچه بمونه
سرخی رو از اون بگیرن زردا بسوزن بمیرن
آتیش بیوفته تو دل هرچی پلید و باطله
گُر گُر خنده سر بده غم دلا رو پَر بده
غروبِ یکرنگی ما سرک کشید تو کوچهها
روزایِ دل مُرده و سرد رفت و به جاش گرمی اومد
اون همه شب سرمه کشید یه بار به جاش سرخ و سفید
از اون همه شب یه رنگ یخ زده حتا دلِ سنگ
آتیشو از تویِ خونه بیار تو کوچه بمونه
سرخی رو از اون بگیرن زردا بسوزن بمیرن
آتیش بیوفته تو دل هرچی پلید و باطله
گُر گُر خنده سر بده غم دلا رو پَر بده
♪♪♪
- - -
ترانه: مزدا شاهانی
شعر-ترانه بالا را با یک سرچ ساده با صدای کاوه یغمایی میتوانید گوش کنید
جشن آبانگان
آبانگان (چهارمِ آبانماه به گاهشماریِ کنونی، دهمِ آبانماه به گاهشماریِ یزدگردی) یکی از جشنهای ایرانی است که در ستایش و نیایش ایزدبانو آناهیتا که ایزد آبهای روان بودهاست، برگزار میشدهاست. هنوز هم در ایران، جشنِ آبانگان به شادی، سرور و نیایش برگزار میشود. آبان به معنی آبهاست.
نکته: جشنهای ایرانی قبل از دینِ زرتشت بوده است. و زرتشتیان این جشنها را برگزار میکردند. و زرتشت نیز مخالفتی با این جشنها نداشته است. این جشنها ایرانی است؛ نه زرتشتی.
یک شعر
اسم دخترت را آبان بُگذار