وقتی هر کسی فقط چند ثانیه فرصت داره!
دوست شاعری که بیش از ۲۰هزار دنبال کننده در اینستاگرام داشت میگفت : طبقِ دادههای آماریِ Instagram هر ویدئو یک دقیقهای که میزارم، نرخ بازدید فقط ۲۰ ثانیه است. و تازه اکثر بینندهها در همون ثانیه اول، نگاه نمیکنند.
حالا، این دوستمان تصاویر و نوشتههای عامه پسند در اینترنت منتشر میکند. ما بچههای شاعر و نویسنده چی بگیم. برخی اوقات وقتی یک شعر را ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر هم ببینند باید خوشحال بود. تو این خشونتِ نمایش. توجه کردن و توجه کردن . نیازی به پرفورمنسِ خونین " آنا مندیتا" نیست. وقتی بارِ اضافه حمل میکنیم . تصور کنید کسی که ۱۰ تا ۱۳-۱۲ ساعت در اینترنت هست، چطور میتواند توجه به دیگران کند. اگر کسی غرقِ خون باشد هم بیتوجه است.
چقدر «فضایِ خالی» خوبه. تاکید خوبیه: «اگر میخواهید پُر باشید، خالی شوید».
قفسه کتابها را در اتاقم تمیز میکنم. همین گرفتنِ گرد و خاک از کتابها، فضایی را باز کرد. کتابهایی را که دیگر نمیخوانم، کنار گذاشتم و فضای باز و گسترده. تنفس کردن وگام زدن بدونِ بار اضافه.
رفتم سراغِ کتاب داستانِ « این سوی رودخانه اُدر» ، نوشته نویسنده آلمانی «یودیت هرمان». داستانِ اولِ این کتاب با عنوانِ «هیچ چیز جز ارواح» را الان خواندم . فضایِ خالیِ این داستان را دوست دارم. بقولِ شعرم: هیچ کس به هیچ کس فشار نمییاره.
سکون، سکوت و فضای خالی.
چرا بارِ اضافه حمل میکنیم.
خالیِ خالی، بیهیچ تقدس.
اصول خوبیه: نشاط روح داشتن، غم فردا نخوردن ، به جملهی زندگیها توجه کامل نمودن. شادکامی تعلق نپذیرفتن از هیچ چیز و شگفتی مانوس شدن با حضور همه چیز .
یه مثل بودایی هست که میگه قایقی که باهاش از رودخانه گذشتی رو پس از رسیدن به کرانه دیگر رود دیگه با خودت حمل نکن.
این منو یاد این عبارت آنگلوس سیلسیوس، عارف آلمانی قرن هفدهمی میندازه که میگه چه سود اگر مسیح هزار بار در بیتلَحِم به دنیا بیاد ولی در تو نه، اینچنین تا ابدالاباد گمگشته میمانی. نمیدونم دقیقا ربط دو عبارت چیه. ولی یه ربطی داره. نچسبیدن به دارما. صورت آموزه. نچسبیدن به نامها و شخصیتها. نچسبیدن حتی به خود که نامی و شخصیتی است. گام زدن. آنچنان که از قول عیسی در یک انجیل گنوسی گفته میشه: عابر باشید.
از صفحه دوست عزیز رضا سیروان