«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

همان‌گونه که داوری می‌کنید بر شما داوری می‌شود


بر دیگران داوری نکنید تا بر شما داوری نکنند، زیرا به همان‌گونه که داوری می‌کنید بر شما داوری می‌شود و همان میزان سنجشی را که به کار می‌برید برایتان به کار می‌برند. چگونه باشد که پَرِ کاهی را در که در چشمانِ برادرت است می‌بینی، اما تیرکی را که در چشمانِ خودت است نمی‌بینی؟ یا آن‌که چگونه به برادرت می‌گویی: صبر کن پَرِ کاهی را که در چشمانت است به‌ در آورم؛ حال آن‌که تیرکی در چشمانِ خود توست. ای انسانِ گمراه، نخست تیرکی را که در چشمانت است به‌در‌آور تا بهتر بتوانی پَرِ کاهی را که در چشمانِ برادرت است بیرون آوری.


از : عهد جدید 


نچسبیدن به نام‌ها و شخصیت‌ها


یه مثل بودایی هست که میگه قایقی که باهاش از رودخانه گذشتی رو پس از رسیدن به کرانه دیگر رود دیگه با خودت حمل نکن.
این منو یاد این عبارت آنگلوس سیلسیوس، عارف آلمانی قرن هفدهمی میندازه که میگه چه سود اگر مسیح هزار بار در بیت‌لَحِم به دنیا بیاد ولی در تو نه، اینچنین تا ابدالاباد گمگشته می‌مانی. نمیدونم دقیقا ربط دو عبارت چیه. ولی یه ربطی داره. نچسبیدن به دارما. صورت آموزه. نچسبیدن به نام‌ها و شخصیت‌ها. نچسبیدن حتی به خود که نامی و شخصیتی است. گام زدن. آنچنان که از قول عیسی در یک انجیل گنوسی گفته میشه: عابر باشید.



از صفحه دوست عزیز رضا سیروان