«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

شعر عاملِ نجات و رستگاری



۱. والاس استیونس ( شاعر) : تصور یا ایده‌ی خدا اصلی‌ترین و معظم‌ترین ایده یِ شعری در جهان است و همواره نیز چنین بوده است.
پس از رها ساختن و ترک باور به خدا ، شعر همان ذات یا جوهری است که به منزله یِ عامل نجات و رستگاری زندگی جای آن را می‌گیرد .

۲. بلز پاسکال ( فیلسوف آستانه‌نشین) : تنها خداوند سعادت واقعی انسان است، و از آن‌جا که انسان او را رها نموده این واقعیت غریب حاصل شده که هیچ چیز در طبیعت نمی‌تواند جای او را [در وجود انسان] پر کند: ستارگان، آسمان، زمین، عناصر، گیاهان، کلم، تره فرنگی، حیوانات، حشرات، گوساله، مار، تب، طاعون، جنگ، زن، گناه، زنا. از آن هنگام که آدمی سعادت واقعی خویش را از دست داد، دیگر نمی‌تواند آن را در چیزی بیابد، حتی در از بین بردن خویش که کاملا در تضاد با خداوند خرد و طبیعت است.