«من تو او مرد او زن »

شعر ، نیروی حال ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر ، نیروی حال ، سکون و... سکوت

آمدن و رفتن‌ها و جا به جایی





از نور زنده شوی
با طنینِ صدا...


شب‌ها را به دیدنِ روزها طی نکردم
و این بار کجا بود
همه‌یِ لباس‌هایِ خانه توری
اثات‌هایِ دیگر
این بار چیزی میل دارید بنوشید
ببخشید بپوشید!
یک فاصله‌گیریِ ناگهانی
آمدن و رفتن‌ها
و جا به جایی

حشره‌ها هنوز نورِ زَنَنده‌ای دارن
- - -
امیر قاضی‌پور  . صبح‌های شبانه‌روز