«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

یک شب زمستانی رودخانه برای حفاظت از مکان‌هایِ در حالِ ریزش



شعری از امیر قاضی‌پور

وقتی درخت با بی گانگی دست دراز می‌کند
تصاویری در حالِ عبور
گاهی مسیری که یک نفر طی می‌کند می‌تواند ماکت حرکتِ گروهِ بزرگتر از مردم باشد
اگر در فضایِ بسته کار کنم حقِ انتخاب ندارم
بازوهایم بیش از پیش زنانه شده است
بالشت‌هایِ افتاده به سقف از بزرگ‌تر شدنِ سینه‌ها
از بزرگ‌تر شدنِ پل‌ها، قایق‌ها و خاکریزها
یک شبِ زمستانی رودخانه برای حفاظت از مکان‌هایِ در حالِ ریزش
درخت باز شده است/  we are open / بالشت‌هایِ افتاده به سقف
از بزرگ‌تر شدنِ سینه‌ها
....................