دلم برای نوشتههای احمد زیدآبادی تنگ شده. زیدآبادی، از ۱۵ آوریل مطلبی جدید در کانال تلگرامش منتشر نکرده. به دوستانم میگفتم ما شاعرها و نویسندهها بلد نیستیم سکوت کنیم. به احمد زیدآبادی هم انتقاد داشتم چرا اینقدر زیاد به بسیاری از رویدادها واکنش نشان میدهد و حالا خاموش است. هرچند او به بصورت شفاف، نظراتش را درباره مسائل ایران مثلِ حجاب اجباری و شیوه حکمرانی و مسائل جهانی مثلِ مناقشه فلسطین و اسرائیل، بیان کرده است. راستش! من بیشتر از نظرات احمد زیدآبادی، از نظرات رضا علیجانی خوشم میاد. بخاطر صداقت و آزادیخواهیاش. زیدآبادی جزو تحلیلگرها و روزنامهنگارانی است که بیش از بیست سال است نوشتهها و آثارش را دنبال میکنم . امیدوارم خاموشیِ زیدآبادی در کانال و صفحهاش، ربطی به فشارها نداشته باشد. اگر ننوشتن زیدآبادی صرفن استراحت باشد عالیست.
از زبانِ عینالقضات همدانی :
هر چه مینویسم پنداری دلم خوش نیست
و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم
یقین ندانم نبشتنش بهتر است از نانبشتنش
ای دوست! نه هر چه درست و صواب بُوَد، روا بُوَد که گویند
و نباید که در بَحری افکنم خود را، که ساحلش بدید نبود
و چیزها نویسم «بیخود» که چون «واخود» آیم
بر آن پشیمان باشم و رنجور.
ای دوست! میترسم و جای ترس است از مکر سرنوشت
حقا و به حرمت دوستی که نمیدانم که این که مینویسم
راه سعادت است که میروم، یا راه شقاوت
و حتا که نمیدانم که اینکه نبشتم طاعت است یا معصیت
کاشکی یکبارهگی نادان شدمی تا از خود خلاصی یافتمی!
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم، رنجور شوم از آن به غایت
و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم هم رنجور شوم
چون احوال عاشقان نویسم نشاید
چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید
و هر چه نویسم هم نشاید
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید
و اگر گویم نشاید
و اگر خاموش گردم نشاید
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید...
از «رسالة العشق»/ عینالقضات همدانی