«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

بدن،رفته / درخت،جاودانه




□ سیلویا پلات:
"پدر
این هوای سنگین کُشنده است
 من آب تنفس خواهم کرد"



□ امیر قاضی پور :

ضربدر زدن ضربدر زدن
لاله‌ها در وهله یِ اول
خون از بدنم می‌رفت
جعبه فقط آینه
بازیافتت چروک یافته /  بدن،رفته  درخت،جاودانه
از میانِ انگشتانم ضربه زدنِ هوای تازه
آن ها حتا توی آن تُنگ شیشه‌ای حتا ماهی نیستند
تشدید نیست در میانِ انگشتانم در میانِ مه
دندان‌هایِ زرد از میانِ اکسیژن،
تنم را به جراحان بسپر /  مرا تسخیر برایم چنگ یا سَم بیار
تمام روز بمیرن خوراکی‌ها تمام روز لاتین هجاهای نامفهوم
کلیسایِ یک درخت
داربست‌های نادیده /  بلوایِ سبزها
بی‌ رنگ مثلِ پوستِ دهان
ماهی هم بی‌رحم است
شاتوت هم غروب‌ها را رنج می‌برد
رنگ پریدگیِ شاتوت‌ها دیدنی نیست
خونِ همه از بدنشان
مهم نیست بشقابهای بیمارستان نفسِ مُردگان داشته باشد
میل به کشته شدن
در آب، جیغ می‌کِشن




تصویر: نیکول کیدمن در نقش ویرجینیا وولف در فیلم ساعت‌ها (۲۰۰۲)