همه چیز گویا در این مملکت نمایشیه. مثلِ همین تواضع نشان دادنِ آدمها. خود من وقتی متواضعم همچنان غرور دارم. آخه این چه تواضعیه . خالص نیست. بیواسطه نیست . تواضع شما هموطن. آیا غرور دارید؟ ضمنِ تواضع
وقتی دوستانِ دور و نزدیک و حتا فامیل را برای سالهایی نمیبینیم، سعی میکنیم اگر به آنها برخورد کردیم ، از کنارشان رد شویم و آنها را بجا نیاوریم . حتا سلام هم نکنیم. فوری از کنارشان دور شویم. انگار نه انگار زمانی دوست بودیم . مراوده داشتیم. غریبهیِ غریبه. از چه چیزی میترسیم که راهمان را کج میکنیم . وقتی طرف مقابل بیتفاوتی و دور شدنِ ما را میبیند، حتمن بهش برمیخوره. در حالیکه یک مواجهه ساده میتوانیم داشته باشیم. دوری نزدیکی.
راستش من خجالت میکشم وقتی با کسی که سالهاست ندیدم ، برم جلو باهاش حال و احوال کنم. وقتی دو طرف دوست دارند همدیگر را به یاد نیاورند. فامیل؟ دوست؟
چند امتیاز به خودمان میدهیم در برابرِ رفتارهایِ روزانهمان. روراست باشیم .