ششم فروردین ۱۳۳۵
زندانی شدن داریوش فروهر برای شادباش نوروز
از یادداشتهای داریوش فروهر:
دوشنبه ششم فروردین چهارمین روز زندان من آغاز شد امروز هوا ابری است و گاه برف میآید و گاه باران میبارد. راستی آفتاب برای زندانی به راستی ارزنده است و نوری که از لابهلای میلهها و سوراخ سلول میتابد تا چه اندازه امیدبخش و دوستداشتنی است. نزدیک ساعت ده مرا به بازپرسی بردند و روشن شد که چون حزب ملت ایران فرارسیدن نوروز را به زنان و مردان ایران شادباش گفته مرا گرفتهاند... . راستی خیلی خندهدار است. من وابسته حزب ملت ایران هستم و به این وابستگی سرفرازم ولی مگر همۀ کارهای حزب میتواند به دست یک تن بگردد که تا خبری میشود یقۀ مرا میچسبند؛ و اگر میخواهند به وسیلۀ من دیگران را بشناسند که امید بیجایی دارند. نزدیکیهای غروب باز مرا به سلول کذایی نخستین شب برگرداندند. بهانۀ زندانبانان این است که چون زندانی جدید آمده نگهبان کم داریم. برای من فرق نمیکند زیرا برای سربازی که میجنگد زشت و زیبایی سنگر یکسان است ولی بهانۀ جابهجا کردن من این ضربالمثل را به یادم آورد که کشته بس فزون است کفن نتوان کرد .