«من تو او مرد او زن »

شعر ، نیروی حال ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر ، نیروی حال ، سکون و... سکوت

و ساق‌ها و زانوها و قرمزها



در کدام بزرگ شدی
خراشیده شده است آسمان
از عبوری و اضطرابی که از چمدان می‌آید
حجمِ من
سینه‌هایِ تو درهایِ وادیِ پوچ
من سرم را روی سینه‌هایِ تو گذاشتم
از خود پرسیدم
در یک روزِ روشن از سقف‌ها
شکسته شدنِ صدایم وقتی باران است
- شکستِ صدایت
وقتی در اُردی‌بهشت زندگی می‌کردم
و ساق‌ها و زانوها و قرمزها

- - -
امیر قاضی‌ پور




■ کانال شعر و شعرخوانی در تلگرام:
https://t.me/ghazipooramir


گاه به یاد بیاورید تازه است




بسته از یک اتاقی نور
"سقف آویزان بود"
آب را        چرخیده بدهید


حالا کمی خون
"دریا و شن‌هایِ داغ"
مثلِ آب با اکراه
پله لمس می‌کند


بی اجازه پس بروم من
ماهی‌ها در زنگ تفریح
گاه به یاد بیاورید تازه است
- - -
امیر قاضی‌پور




تصویر: از فیلم A Ghost Story
          

به هوا

تیرِ چراغ / come back
هم خروجی‌ها
سلسله من و تو
وقفِ مُخَش ، می‌کوبی
تنگ ،  بالا / رویِ سینه
دست... دست
جانِ پرنده‌ای از حشره‌هایِ بُلند
تاجِ گُل‌ها پَر می‌شود
سه بار هم استخوانت
گوش مایه‌هایِ بعدازظهر...
- - -
امیر قاضی پور



کانال شعر و شعرخوانی در تلگرام:
https://t.me/amirghazipoor