شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت
شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت
اتاق خواستم از عروسک
که هنگامِ رقصیدنِ یک آشپزخانه باز میشود
همه ابر میشود در ابرهایِ تو
رساتر از فراتر
یک طعام برایِ شِکر
سینهاش گُل میداد
با خودت بُردی هی چنگ میزند به صورتت
انگشتِ نشانهمان
بالم گشوده نمیشود
ظرفهایِ کهنه در تالارِ بزرگِ شهر
اتاق خواستم از عروسک
که هنگامِ رقصیدنِ یک آشپزخانه باز میشود
چه عیبی دارد که این سبزهزارِ شور میخرامد بر این رود
اگر یک اتفاق کوچک بیفتد
ساقهای پا
و دندانههایِ یک درخت
در شکلِ مسافری که به آن میزنیم
آثارم را سرانجام بر ریشههایشان
اما حرف آمد که در سکوت
- - -
امیر قاضی پور