«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

زلزله و شعر


وِردِ زلزله‌ای من

بعد از هر زمین‌لرزه، قبل از هر زمین لرزه این شعرم یادمه . زمانی که سالها پیش این شعرو نوشتم اثراتِ زمین‌لرزه‌ای را در تهران حس کردم.



شعری از امیر قاضی پور

سایه یِ بی صدا
لرزه / فرو بند
سَرانگشت‌ها
اول - پرنده که بر شاخه می‌نشیند
فاصله گذاری، مثلِ یک‌ پیوند
حدِ فاصلِ آسمان
هوا خورده
بر پا خاسته
زمین لرزه
در باران‌هایِ مداوم
انبان ، خالی
از خشت بلانسبت خالی
نامی که آدم نداشت
این جا پیش از آمدن