-
اتاق خواستم از عروسک
سهشنبه 7 فروردین 1403 02:04
اتاق خواستم از عروسک که هنگامِ رقصیدنِ یک آشپزخانه باز میشود همه ابر میشود در ابرهایِ تو رساتر از فراتر یک طعام برایِ شِکر سینهاش گُل میداد با خودت بُردی هی چنگ میزند به صورتت انگشتِ نشانهمان بالم گشوده نمیشود ظرفهایِ کهنه در تالارِ بزرگِ شهر اتاق خواستم از عروسک که هنگامِ رقصیدنِ یک آشپزخانه باز میشود چه...
-
تبریک نوروز علت زندانی شدن داریوش فروهر
دوشنبه 6 فروردین 1403 02:06
ششم فروردین ۱۳۳۵ زندانی شدن داریوش فروهر برای شادباش نوروز از یادداشتهای داریوش فروهر: دوشنبه ششم فروردین چهارمین روز زندان من آغاز شد امروز هوا ابری است و گاه برف میآید و گاه باران میبارد. راستی آفتاب برای زندانی به راستی ارزنده است و نوری که از لابهلای میلهها و سوراخ سلول میتابد تا چه اندازه امیدبخش و...
-
داریوش فروهر در زندان در نوروز
یکشنبه 5 فروردین 1403 02:04
پنج فروردین ۱۳۳۵ داریوش فروهر از زندان : یک روز دیگر بر دوران زندان من افزوده شد. امروز هم به خوبی گذشت. کتاب زندگی میکلآنژ را برایم آوردهاند. خواندن آن را در چند ساعت به پایان بردم و در این کتاب قلم سوزان رومن رولان یکبار دیگر ارزش غم و رنج مردان بزرگ را نشان داده. آری درود بر غم، درود بر رنج. راستی با پیشامد...
-
لید
شنبه 4 فروردین 1403 02:04
یک روز بهاری من رفتم تو حیاط بنشینم. دیگر حتمن نمیتواند یک نخلِ سوخته ماه با پیراهنِ سفید خفتی اما رنگ با شما هست گوشه پاک میکنی دمِ درها. حق با شما هست از مکث باکیت نیست. در دلِ هم به شیرِ مادران میخندی «یک سال سرم را که نمیتوانیم» از هوایِ پاک، باکیت نیست مکث می ریزد بعد پوستِ استخوان بیرون این نقطه از«ط»...
-
بهار و واسازیِ هوایِ بیرون از خانه
جمعه 3 فروردین 1403 09:55
از سمتِ بهار که میآید به سمتِ جنوب دو راهرو پهن، دروازههایِ فرش را باز می کُنَن دستانِ بزرگِ یک تبر شیشههایِ آبیِ شراب به سمتِ شمال میآید عینِ حشرات که فرش را میخورَن آبشاری که گاهی وقتها در تلفن شنیده میشود صدایِ یک زن که راهرو را لُخت میکند لیمویی رنگ مثلِ سبز پوست لیمو ، فرش میکند حشرات را جانِ یک پرنده که...
-
روز جهانی شعر در روز دوم فروردین، ۲۱مارس
پنجشنبه 2 فروردین 1403 02:07
اکهارت تول یا اکهارت تُله ، را در لحظه حال که تنها زمانِ واقعی است میشناسم. تو روز جهانی شعر، از اکهارت تُله یا اکهارت تول دوست دارم به عنوان یکی از مروجانِ شعر نام ببرم. کسی که در کتابهای «نیروی حال» و «زمینی نو» با آوردنِ چند سطر از یک شعر، کششِ یک متن را چند برابر کرده است. کتابهای «اکهارت تول» را چند مترجم بفارسی...
-
فریدون رهنما و شادباش نوروز
چهارشنبه 1 فروردین 1403 07:08
باز در فلسفه فرو رفتیم . عید است و میخواهم عید را به شما شادباش بگویم . برای شما آنچه را آرزو میکنم که برای خود خواستهام . پایداری در جستجو ، نافرسودگی ، بینایی و از همه مهمتر خوشبختی. فیلم من تقریبا پایان یافته است شاید پس از آن به آنجاها بیایم . امیدی هست . - فریدون رهنما . از نامه ها
-
و آوازِ نوروز با آب نباتهایِ قهوه...
سهشنبه 29 اسفند 1402 02:02
️ چشمه و چشمه و استتیکِ صدا شعری از امیر قاضیپور حباب ها تا زوالِ خود را مییابند لبههایی سرد / یا کفِ پایم سربسته به خود میپیچد زبانم اسفنجی به تن دارد بخیههایی که نمی توان دید درونش چیست عطسه زدن را باید به تیغ زد در فضا نمیتوان نگهش داشت باندپیچی: شاید تو اهلِ محل باشی برکهای که دست هایِ من در آن است در را...
-
درخت فکر میکند که چاله را بکند
یکشنبه 27 اسفند 1402 08:30
فهمِ واقعی " حاصلِ شکستنِ زمان " بسطِ بحران " مُجادلهی قُطبین " چشمه و چشمه و استتیکِ صدا یا صدایِ شنیدنِ آب " از رویِ کندن کُندهی درخت " قطع میکند رابطهاش را سنگی که به آسیاب میخورَد تنها به تو فکر میکند احتمالن برکه منتظر ماهیست وقتی چاله را میکنی سرش را تویِ حوض میکند درخت فکر...
-
وجود هر امری ، پیچاپیچ ، دوار و مکرر است
شنبه 26 اسفند 1402 02:03
از بچگی فکر میکنم ما همه بازیگریم و در حالِ بازی هستیم. سریالِ Westworld صورتِ عینیِ این باوره. درونِ تصاویرِ فیلم زندگی میکنیم بازی میکنیم. در درونِ ورطه بودن. چه کسی چه کسی را بر پا میکند؟ سریال وستورلد مثلِ یک سناریوی در حالِ نوشتن میمونه. و این امتیاز کمی نیست؛ وقتی داشتم فصل سوم وست ورلد را میدیدم. تو فصلِ...
-
یک شعر دو نظر
پنجشنبه 24 اسفند 1402 10:18
با چَشمِ دشواری که وسطِ زمین و هوا هست با پاککُنِ خیلی سفت صندلی سومی زیادی بود در تمامِ شب خالی تمامِ شب، مبلها فرو رفتهاند و احوالِ کریستال را میپرسند ماشینِ تحریر فنجانِ کثیف فرزانه مرادی با چَشمهایِ ضعیف Odeso7 لکه کوچکِ گردگیری هر دوازده دسته عینِ همدیگر است - - - امیر قاضیپور ■ نظر پدرام محمدزاده ( شاعر و...
-
گاه به یاد بیاورید تازه است
چهارشنبه 23 اسفند 1402 02:02
بسته از یک اتاقی نور "سقف آویزان بود" آب را چرخیده بدهید حالا کمی خون "دریا و شنهایِ داغ" مثلِ آب با اکراه پله لمس میکند بی اجازه پس بروم من ماهیها در زنگ تفریح گاه به یاد بیاورید تازه است - - - امیر قاضیپور تصویر: از فیلم A Ghost Story
-
سکوت
سهشنبه 22 اسفند 1402 02:02
امروزه زیادی حرف میزنیم. همینطور حرف میزنیم و به هم قول میدهیم اما قول و قرارهایی که نقض میشوند و به هم میخورند زیبایی باطن ما را نابود میکنند. سکوت است که آن زیبایی را پاس میدارد، آن را از هر شائبهای در امان میدارد، نمیگذارد هیچ کلامی آلودهاش کند. کیم کی دوک . فیلمساز
-
مکان، اساسن زنانه است و ( سفید ) است
دوشنبه 21 اسفند 1402 02:02
کسانی که از شعرِ زن یا شعرِ زنانه حرف میزنند، متاسفانه اغلب شعرهای جنسیتزده خود و دیگران را بنامِ شعرِ زنان معرفی میکنند. این جمله ژولیا کریستوا راهگشاست: مکان، اساسن زنانه است و ( سفید ) است. حد اعلایِ این جمله کریستوا در فیلم-شعر شانتال آکرمن : من تو او مرد او زن ، تصویر شده است. مکان ( اتاقِ سفید) و بیجنسیت...
-
رویداد و فاجعه در شعر امیر قاضی پور
یکشنبه 20 اسفند 1402 10:25
مجتبا حدیدی : در شعر امیر قاضی پور همیشه یک رویداد هست که خط اصلی متن را بیان میکنه. مثلن شعری داشتی که هنوز یک بخشی از اون یادمه "برایم چنگ و سم بیاور" آنجا "رویداد" یک "فاجعه" است که در متن اتفاق میافته و حد پایداری مخاطب برای شنیدنش تبدیل به یک ضریب مقاومتی میشه.مخاطب خاص با هر بار...
-
جانش را در فاصله میدید
شنبه 19 اسفند 1402 02:01
تو با اثر [یا شعر] خویش اعلام خواهی کرد که جهان را در فاصلهای از خود نگه داشتهای . - استفان مالارمه جانش را در فاصله میدید سالها پیش ، میخواندم فلان منتقدِ سینمای آمریکا در فلان ایالت آمریکا نیست؛ چون وقتی داره نقد میکنه نباید و نمیخواد جایی باشه که فیلمساز هم اونجاست . منتقد فاصله میندازه بین خودش و فیلمساز...
-
هشت مارس روز جهانی زن
جمعه 18 اسفند 1402 11:25
« زن» زن! به سختی میتوانم بیان کنم احساسات پیچیدهام را و فقدان فکرم را جدای از همه اینها همیشه من وامدار توام و زن! سعی خواهم کرد بیان کنم حسهای درونیام را و حس تشکرم را به دلیل این که معنی موفقیت را به من فهماندی زن! میدانم که میفهمی کودک کوچک درون مرد را لطفن یادت باشه که زندگیام در دستان توست و زن! مرا...
-
به هوا
چهارشنبه 16 اسفند 1402 06:47
تیرِ چراغ / come back هم خروجیها سلسله من و تو وقفِ مُخَش ، میکوبی تنگ ، بالا / رویِ سینه دست... دست جانِ پرندهای از حشرههایِ بُلند تاجِ گُلها پَر میشود سه بار هم استخوانت گوش مایههایِ بعدازظهر... - - - امیر قاضی پور کانال شعر و شعرخوانی در تلگرام: https://t.me/amirghazipoor
-
تماشاگر یا باز است یا بسته
سهشنبه 15 اسفند 1402 09:19
آسیب میزند یک پرنده به ساحل تماشاگر یا باز است یا بسته عقب نشینیِ ترکشها در حرکتِ سنگها آغازیهای برای بزرگداشت پرده، ترکشهایِ قاطع را به کلام و نگاه اسکناسی به شدت کاذب خیالِ درجاتِ عالیه سنگها و ناپدید شدنِ تیرکمان - - - امیر قاضیپور
-
این من باید محو شود
دوشنبه 14 اسفند 1402 06:55
آنچه ما باید از خود سلب کنیم ، نیروی دم زدن از " من " است . این من باید محو شود ، باید "وا-آفریده " شود . این که ما مرکز عالمیم و بود و نبود هر چیز دیگر وابسته به هدفهای ما ، خوشیهای ما و رنج ماست نگاه نادرستی است . کنار نهادن این نگاه خود نوعی مُردن است ، " بنیادیتر از مرگ جسم" ، اما...
-
آمدن و رفتنها و جا به جایی
سهشنبه 8 اسفند 1402 02:07
از نور زنده شوی با طنینِ صدا... شبها را به دیدنِ روزها طی نکردم و این بار کجا بود همهیِ لباسهایِ خانه توری اثاتهایِ دیگر این بار چیزی میل دارید بنوشید ببخشید بپوشید! یک فاصلهگیریِ ناگهانی آمدن و رفتنها و جا به جایی حشرهها هنوز نورِ زَنَندهای دارن - - - امیر قاضیپور . صبحهای شبانهروز
-
درخت باز شده است
دوشنبه 7 اسفند 1402 02:04
امیر قاضیپور : وقتی درخت با بی گانگی دست دراز میکند تصاویری در حالِ عبور گاهی مسیری که یک نفر طی میکند میتواند ماکت حرکتِ گروهِ بزرگتر از مردم باشد اگر در فضایِ بسته کار کنم حقِ انتخاب ندارم بازوهایم بیش از پیش زنانه شده است بالشتهایِ افتاده به سقف از بزرگتر شدنِ سینهها از بزرگتر شدنِ پلها، قایقها و خاکریزها...
-
چند ثانیه شعرخوانی
یکشنبه 6 اسفند 1402 00:55
جلسه سینماشعر شعرخوانیِ امیر قاضی پور شعرِ خوردگی مکان: شهرکتاب راه
-
یک شعر از امیر قاضی پور
شنبه 5 اسفند 1402 02:04
مس «خطوطِ قرمز» ایستاده همچو فاصلی از لبی که بسته است عکاسِ روزنامه /بیرون ، ایستاده یک لکه زمین روشن ، به تماسِ دست آهو ، آب میکِشد به خواب صدات زد که میمانَد، یکهو رویِ دیوار قدمهایِ شیشه خاک گرفت پاشنه، بی صدا بلند میشوند بر شاخه
-
انسان همه چیز را میتواند از رود بیاموزد
جمعه 4 اسفند 1402 02:03
رود و رودخانه منبعِ الهام در آثارِ ادبی و هنری در برنامه ۴۰دقیقهای چهارسو به انتخابهای خوب لیلا سامانی ( مجری و تهیهکننده چهارسو) ، دوست دارم سه مورد اضافه کنم : یک : رود همه چیز میداند و انسان همه چیز را میتواند از رود بیاموزد هر لحظه از رود چیزی میآموخت. بیش از همه گوش دادن را از رود آموخت . گوش سپردن با دلی...
-
Talk to her
پنجشنبه 3 اسفند 1402 02:10
تو به چیزی اشاره نمیکنی نه سنگها نه سیمهایِ اضافه ماکت و دستهایِ تو آن بالا ایستاده است باهام حرف بزن اون بالا ایستادهای نردبان آن بالا رقص کردنِ یک ستاره چیدمانی که روی زمین مینشیند " تو به چیزی اشاره نمیکنی " نه سنگها اون بالا ایستاده است - - - امیر قاضی پور
-
برای گذشتن از خیابان ، شاتوت میخورم
چهارشنبه 2 اسفند 1402 02:12
فرو-تن بلندتر از آهک برای گذشتن از خیابان ، شاتوت میخورم شیشههای یخ / آبشار ..." قرینه " لیوانهایی که با مَته سوراخ میشَوَن دستانِ خودم را بُریدم روی سینهاش فشار دادم برجستگیِ آب . حوالیِ آب بیآب شدنِ انگور . ماهیهایِ شیشه ترسناکترین جایِ جهان برایِ بُریدن و شکستن وقتی گربهها پیر میشَوَن مرگِ آنیِ...
-
همه چیز در فضایِ اسمها و اطاقها نیست
سهشنبه 1 اسفند 1402 05:14
آهنها / و چشمانِ اسبها اطاقها و تنها پلک زدن همه چیز در فضایِ اسمها و اطاقها نیست در این میان بشکهای که در نزاع رویِ بدن نمیافتد ضمایر، همیشه در گلبرگها هستن تا از خود بیرون بیاییم. در دیگران بیایم در لثه های آدم ها؛ماهیها ماهیها لثههای آدم ادامه دادن در حالتِ ساکن برپا، برجا - - - امیر قاضیپور خوانش شعر...
-
شعر رهاییست
سهشنبه 1 اسفند 1402 03:53
پروژهی شعر رهاییست توی شهر سیلویا شعری از امیر قاضیپور وقتی با خودم قرار گذاشتم در شهرِ سیلویا بر افتادنِ چشمها و درختها تابیده بود بنفشها و سنگ فرشها سکهای بود بخارِ سرِ همه از استخوانهای خشک نبود بر بندِ رخت آویزان شده/ساعتی بر فراموشی حکم رانی شاتوتها و تابها و زنها و دخترا و سر برداشتن از لبا سبزتر...
-
برابری از نوعِ «من تو او مرد او زن »
دوشنبه 30 بهمن 1402 02:11
امیر قاضیپور : تقلاها و خواهشهایِ سردِ دو زن در فیلم «من تو او مرد او زن » از شانتال آکرمن ، کاملن بیجنسیت است. با اینکه فیلم آکرمن ، فیلم فمینیستیست . اما دوازده دقیقه معاشقه یِ دو زن دقیقن بیجنسیته. بدن و خواهشهایِ سرد که انگار امتناع رو هم در خودش داره . اونم در فضاسازیِ یک اتاقِ سفید ، یکهگی و وحدت فیلم و...