بهتر از نامهایِ من / کوری بر دیوار آویزان است
" پژواکِ دروغ "
تمامِ نشانیها / و من پیشانیم
و سنجاقکِ بیشمار
بی معجزه آمدنِ زمستان
جز راه خودش پرواز میکرد
بیدِ مجنونی که همچون ستارگان میدرخشد
یخ زده خونت / خونِ نمناک
دعوتی نیست که در صخره یِ قرارش
خاکستر و خاشاک چون خون چکان
ناقوس انگار صبح نرسیده است
کافه در ساحل است
در حلقه میآورد .
دست بر چشم هایم میگذاری
بی صورت است نوازشِ چشمانی از ستونها
چقدر جایِ خالیِ دست گذاشتن رویِ سینه
- - -
امیر قاضیپور