«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

«من تو او مرد او زن »

شعر، نیروی حال ، دائو دِ جینگ، سکون و... سکوت

زندگی‌ و شعر مراقبه است. رغبت به مراقبت


یک: شهامت و آزادی‌خواهیِ سازندگانِ دو فیلم «دانه‌یِ انجیر معابد» ساخته محمد رسول‌اف، و فیلم «کیک محبوب من» ساخته مریم مقدم و بهتاش صناعی‌ها قابلِ تحسینه. بازیِ عالیِ سهیلا گلستانی را در فیلم «دانه‌یِ انجیر معابد» چطور می‌توان ندید. این نقش را با تک‌تک رویدادهای ایران بازی‌گر زندگی کرده. «سینما حقیقت» مترادف است با نگاهِ این دو فیلم، بر علیه زندگیِ جعلی که سالها در سینمای ایران، تصویر شد.


دو: پیش از آنکه به دنیا بیاییم فاقد احساس بودیم؛ با کیهان یکی بودیم. تولد ما را از این یگانگی جدا می‌کند، مانند آبی که از آبشار پایین می‌آید و باد و سنگ‌ها آن را تقسیم می‌کنند.
آنگاه دارای احساس می‌شویم. تو دچار مشکلی چون از احساس بهره‌مندی. تو به احساسی که داری می‌چسبی، بی‌آنکه بدانی این احساس چگونه پدید آمده است. وقتی درک نکنی که با رودخانه یکی هستی، یا با کیهان یکی هستی، می‌ترسی.
آب به قطره‌هایش تقسیم شود یا نه، همچنان آب است. زندگی و مرگِ ما یک چیزند. هرگاه این حقیقت را دریابیم، دیگر نه هراسی از مرگ داریم و نه مشکلی در زندگی.

«ذهنِ ذن، ذهن آغازگر» مقدمه‌ای کلاسیک برای تمرین ذاذن(=مراقبه) و محبوب‌ترین کتاب ذن در آمریکاست. این کتاب از روی گفتارهای شونریو سوزوکی، یکی از اثرگذارترین معلمان معنوی قرن بیستم، گردآوری و ثبت شده است.

فارغ از اینکه مراقبه‌گر باشیم یا نه، سوزوکی حقایقی را در اختیارمان می‌گذارد که برای زیستن آگاهانه در این جهانِ پرهیاهو، مفید و روشنی‌بخش‌اند.
(ذهنِ ذن، ذهن آغازگر، شونیرو سوزوکی، ترجمهٔ علی‌ظفر قهرمانی‌نژاد)


سه : زندگی‌ و شعر مراقبه است. رغبت به مراقبت. در حالِ خواندنِ کتاب «ذهنِ ذهن، ذهنِ آغازگر» هستم. چاپ بیست‌ویکم این کتاب از طرف نشر بیدگل‌. کتاب ترجمه روانی دارد. کتابی که صفحاتش را سیاه نکرده و سپیدخوانی دارد. «ذاذن» در این‌ کتاب به معنای «مراقبه» است. نویسنده کتاب «شونریو سوزوکی» در این کتاب از دائو حرفی نزده است. اما دائویِ بی نام در سرتاسر آموزش‌های بیواسطه‌اش هست. از یگانگی با تمامیتِ هستی ، تا نه به ثنویت، نچسبیدن و باور به هیچ.

شهامت و آزادی‌خواهی‌ِ فیلم «منطقه‌ی بحرانی»



«منطقه‌ی بحرانی» ساخته علی احمدزاده، با دوری جستن از اخلاقیات قالبیِ سینمای ایران، به انسان‌ها در غناء و پیچیدگی‌شان می‌نگرد، به آن‌چه هستند احترام می‌گذارد، و به آن‌چه می‌توانند بشوند امید می‌بندد؛ مثل موادفروشی که هم‌زمان شفابخش است و یاری‌گر، هتاک است و شاعر، خطاکار است و قدیس. «منطقه‌ی بحرانی» گرچه اجباراً از زیرِ زمین می‌آید و زیرزمینی خوانده می‌شود، اما با شهامت و آزادی‌خواهی‌اش، در کنار فیلم‌های نوظهور کوتاه و بلندی می‌ایستد که خبر از سیمایی متفاوت و جهت‌گیری‌‌‌ تازه در سینمای فردای ایران می‌دهند.

نوید پورمحمدرضا . منتقد فیلم