وقتی آرزویی نباشد، همه چیز در صلح و آرامش است
ریش هایِ پناهنده / : شماره میکنه
بی رفت و آمد / رها میکردی
: دنبال کسی میگردد
بر نمیگردد ماهیهایِ دروغگو
پیادهرو هوایِ ساز کرده
تنها دهان بازمانده هنگامِ خوردنِ چای
میانِ بی آرزویِ دستِ دیگری
" استخوانهایِ پادزهری "
سه جشنِ پیروزی
«لباسِ کوچکی بمیرد»
از درهیِ عمیقی که همیشه جشنواره است
راستِ خیابان / سفید
- - -
امیر قاضیپور